کلمه جو
صفحه اصلی

tennis court


زمین تنیس، زمین بازی تنیس

انگلیسی به انگلیسی

• area with painted lines and a net in which people play tennis

جملات نمونه

1. He made a monkey of me on the tennis court.
[ترجمه عسل] او از روی من یک میمون در محوطه تنیس ساخت
[ترجمه ترگمان] اون یه میمون از من روی زمین تنیس درست کرد
[ترجمه گوگل]او یک میمون از من در زمین تنیس ساخت

2. He met her on the tennis court.
[ترجمه ترگمان]او را در حیاط تنیس ملاقات کرد
[ترجمه گوگل]او در دادگاه تنیس با او ملاقات کرد

3. They marked out the tennis court with white paint.
[ترجمه ترگمان]آن ها با رنگ سفید زمین تنیس را علامت گذاری کردند
[ترجمه گوگل]آنها زمین تنیس را با رنگ سفید مشخص کردند

4. The tennis court is sometimes used as a car park.
[ترجمه ترگمان]زمین تنیس گاهی به عنوان پارک خودرو استفاده می شود
[ترجمه گوگل]زمین تنیس گاهی به عنوان یک پارک ماشین استفاده می شود

5. Her opponent left the tennis court in tears.
[ترجمه ترگمان]رقیب او در حالی که اشک می ریخت، زمین تنیس را ترک کرد
[ترجمه گوگل]حریف خود را به زمین تنیس در اشک داد

6. When he's not on the tennis court, you'll find him practising his golf swing.
[ترجمه ترگمان]وقتی روی زمین تنیس نیست، او را در حال تمرین گلف پیدا خواهی کرد
[ترجمه گوگل]هنگامی که او در زمین تنیس نیست، شما او را در حال تمرین گلف نوسان خود خواهید یافت

7. Our new apartment complex has a tennis court, swimming pool, playground - the whole nine yards.
[ترجمه ترگمان]آپارتمان جدید ما، یک زمین تنیس، استخر شنا، زمین بازی و کل ۹ یارد است
[ترجمه گوگل]مجتمع آپارتمانی ما دارای زمین تنیس، استخر شنا، زمین بازی - تمام 9 متری است

8. She's as quick as lightning on the tennis court.
[ترجمه ترگمان]به سرعت برق روی زمین تنیس هست
[ترجمه گوگل]او خیلی سریع به عنوان رعد و برق در زمین تنیس است

9. She shows great agility on the tennis court.
[ترجمه ترگمان]اون چابکی زیادی رو توی زمین تنیس نشون میده
[ترجمه گوگل]او چابکی بزرگی در زمین تنیس نشان می دهد

10. Players complained about the uneven bounce of the tennis court.
[ترجمه ترگمان]بازیکنان از جهش ناهموار زمین تنیس شکایت کردند
[ترجمه گوگل]بازیکنان در مورد گزاف گویی ناهموار در زمین تنیس شکایت کرده اند

11. He couldn't resist showing off on the tennis court.
[ترجمه ترگمان]او نمی توانست در برابر خودنمایی در حیاط تنیس مقاومت کند
[ترجمه گوگل]او نمیتوانست در دادگاه تنیس مقاومت کند

12. They marked out a tennis court on the lawn.
[ترجمه ترگمان]روی چمن ها زمین تنیس بازی می کردند
[ترجمه گوگل]آنها یک زمین تنیس روی چمن را مشخص کردند

13. Beyond the fountain, the pool and the tennis court, the gardens reach the inner coastal waterway.
[ترجمه ترگمان]پشت حوض، استخر و زمین تنیس، باغ ها به the ساحلی داخلی می رسند
[ترجمه گوگل]در کنار چشمه، استخر و زمین تنیس، باغ ها به آبراه ساحلی داخلی می رسند

14. He moved diagonally on the tennis court like a ballet dancer might on the stage.
[ترجمه ترگمان]او به طور مورب روی زمین تنیس حرکت می کرد، مانند یک رقاص باله که ممکن بود روی صحنه باشد
[ترجمه گوگل]او روی صحنه تنیس، مانند یک رقصنده باله، روی صحنه حرکت کرد

15. There is also a guest house, studio, tennis court and pool.
[ترجمه ترگمان]همچنین یک خانه مهمان، استودیو، زمین تنیس و استخر وجود دارد
[ترجمه گوگل]همچنین یک خانه مهمان، استودیو، زمین تنیس و استخر وجود دارد

پیشنهاد کاربران

زمین بازی تنیس

زمین تنیس


کلمات دیگر: