نازیبنده برای فرزند اهل، (فرزند) سرکش، حق ناشناس، ناسپاس
unfilial
نازیبنده برای فرزند اهل، (فرزند) سرکش، حق ناشناس، ناسپاس
انگلیسی به فارسی
نازیبنده برای فرزند اهل، (فرزند) سرکش، حقناشناس، ناسپاس
انگلیسی به انگلیسی
• not behaving as befits a son or daughter, not fulfilling one's duties as a son or daughter
جملات نمونه
1. These two unfilial sons how to face the mother who already passed away?
[ترجمه ترگمان]این دوتا پسر unfilial چطور با مادر روبرو شدن که قبلا فوت کردن؟
[ترجمه گوگل]این دو پسران ناتوانی چگونه با مادرانی که قبلا از دنیا رفته اند روبرو می شوند؟
[ترجمه گوگل]این دو پسران ناتوانی چگونه با مادرانی که قبلا از دنیا رفته اند روبرو می شوند؟
2. The background in which the unfilial behavior became criminal was both the concept of loyal and filial piety and the syncretic form of country and home.
[ترجمه ترگمان]پیشینه ای که در آن رفتار unfilial به صورت مجرم شناخته شد، هم مفهوم تقوا و هم تقوا فرزندی و هم نوع syncretic کشور و هم در خانه بود
[ترجمه گوگل]پیشینه ای که رفتار غیرقانونی آن جنایتکار شد، هم مفهوم تقوا وفادار و هم جنس و هم جنس مخالف کشور و خانه بود
[ترجمه گوگل]پیشینه ای که رفتار غیرقانونی آن جنایتکار شد، هم مفهوم تقوا وفادار و هم جنس و هم جنس مخالف کشور و خانه بود
3. The unfilial crime changed with the filial conception.
[ترجمه ترگمان]جرم unfilial با این تصور مادر عوض شد
[ترجمه گوگل]جرایم غیرقانونی با تصور فرزند تغییر کرد
[ترجمه گوگل]جرایم غیرقانونی با تصور فرزند تغییر کرد
4. According to chinese conventional consuetude, it's also unfilial to having baby late.
[ترجمه ترگمان]با توجه به آداب و رسوم چینی، این also که بچه داره دیر میکنه
[ترجمه گوگل]براساس توصیه های متعارف در چین، این نیز به دیرکردن نوزاد بستگی دارد
[ترجمه گوگل]براساس توصیه های متعارف در چین، این نیز به دیرکردن نوزاد بستگی دارد
5. "THERE are three ways of being an unfilial son," argued Mencius, an ancient Confucian philosopher. "The most serious is to have no heir. "
[ترجمه ترگمان]Mencius، یکی از فیلسوف سالخورده کنفوسیوسی، چنین استدلال می کند: \" سه راه برای داشتن پسر unfilial وجود دارد
[ترجمه گوگل]منسیوس، فیلسوف باستانی Confucian استدلال کرد: 'در اینجا سه راه وجود دارد که یک پسر نابالغ است ' جدی ترین مسئله این است که هیچ وکیل نداشته باشد '
[ترجمه گوگل]منسیوس، فیلسوف باستانی Confucian استدلال کرد: 'در اینجا سه راه وجود دارد که یک پسر نابالغ است ' جدی ترین مسئله این است که هیچ وکیل نداشته باشد '
6. Then you Gaima I unfilial descendants.
[ترجمه ترگمان]پس شما از نسل ما سرپیچی می کنید
[ترجمه گوگل]سپس گایا من نسل نابالغ است
[ترجمه گوگل]سپس گایا من نسل نابالغ است
7. "THERE are three ways of being an unfilial son," argued Mencius, an ancient Confucian philosopher.
[ترجمه ترگمان]Mencius می گوید: \" سه راه برای بودن پسر unfilial وجود دارد \"
[ترجمه گوگل]منسیوس، فیلسوف باستانی Confucian استدلال کرد: 'در اینجا سه راه وجود دارد که یک پسر نابالغ است '
[ترجمه گوگل]منسیوس، فیلسوف باستانی Confucian استدلال کرد: 'در اینجا سه راه وجود دارد که یک پسر نابالغ است '
8. People consider unfilial behaviour out-of-bounds in Singapore.
[ترجمه ترگمان]مردم رفتار unfilial را در سنگاپور مورد توجه قرار می دهند
[ترجمه گوگل]افراد در خارج از مرزهای سنگاپور رفتار غیرقابل قبولی را در نظر می گیرند
[ترجمه گوگل]افراد در خارج از مرزهای سنگاپور رفتار غیرقابل قبولی را در نظر می گیرند
9. Unfilial that, due to reasons of work, I could not go back and accompany him through this last time.
[ترجمه ترگمان]با این حال، به علت دلایل کار، نمی توانستم به عقب برگردم و تا آخرین بار او را همراهی کنم
[ترجمه گوگل]به دلیل عدم کارایی، من نمی توانم از این آخرین بار به او برگردم و او را همراهی کنم
[ترجمه گوگل]به دلیل عدم کارایی، من نمی توانم از این آخرین بار به او برگردم و او را همراهی کنم
10. A person who is unfilial to his parents and disrespectful to his elders cannot possibly attain blessings and protection.
[ترجمه ترگمان]فردی که به پدر و مادر خود بی احترامی می کند و بی احترامی به بزرگ ترها را رد می کند نمی تواند به blessings و حمایت برسد
[ترجمه گوگل]فردی که به پدر و مادرش احتیاج دارد و به بزرگانش بی احترامی نمی کند، احتمالا نمی تواند به برکت و حمایت برسد
[ترجمه گوگل]فردی که به پدر و مادرش احتیاج دارد و به بزرگانش بی احترامی نمی کند، احتمالا نمی تواند به برکت و حمایت برسد
11. And I was so unfilial .
[ترجمه ترگمان]و من این کار رو قبول کردم
[ترجمه گوگل]و من خیلی غیرقابل انکار بودم
[ترجمه گوگل]و من خیلی غیرقابل انکار بودم
12. Unfilial daughter . . . I am sorry!
[ترجمه ترگمان]! دختر unfilial … متاسفم
[ترجمه گوگل]دختر فاقد فیلم متاسفم!
[ترجمه گوگل]دختر فاقد فیلم متاسفم!
13. Some young people send their aged parents to resthome. It is very unfilial for parents.
[ترجمه ترگمان]برخی از جوانان والدین مسن خود را به resthome می فرستند این برای والدین بسیار دشوار است
[ترجمه گوگل]بعضی از جوانان والدین سالخورده خود را برای استراحت می فرستند این برای والدین بسیار غیرمعمول است
[ترجمه گوگل]بعضی از جوانان والدین سالخورده خود را برای استراحت می فرستند این برای والدین بسیار غیرمعمول است
14. Influential Zhou Dynasty Confucian scholar Mencius said that the "most serious" way to be unfilial is to not produce an heir.
[ترجمه ترگمان]یکی از دانشمندان برجسته دودمان کنفوسیوسی می گوید که \"جدی ترین راه برای بودن\"، تولید یک وارث نیست
[ترجمه گوگل]محقق منصوب کنفوسیوس سلطنت ژووی مونسیوس گفت که 'جدی ترین' راه ناپیوختن این است که یک وارث تولید نکنیم
[ترجمه گوگل]محقق منصوب کنفوسیوس سلطنت ژووی مونسیوس گفت که 'جدی ترین' راه ناپیوختن این است که یک وارث تولید نکنیم
پیشنهاد کاربران
ناخلف
کلمات دیگر: