1. But the false assumption is that everybody can be reclassified as a wealth creator.
[ترجمه ترگمان]اما فرض غلط این است که هر کسی می تواند به عنوان یک خالق ثروت مورد استفاده قرار گیرد
[ترجمه گوگل]اما فرض غلط این است که همه می توانند به عنوان خالق ثروت طبقه بندی شوند
2. These are not new jobs as such, but rather jobs that have been reclassified as service sector jobs.
[ترجمه ترگمان]این مشاغل جدید نیستند، بلکه مشاغلی هستند که به عنوان شغل در بخش خدمات بکار گرفته شده اند
[ترجمه گوگل]این ها شغل های جدید نیستند، بلکه شغل هایی هستند که به عنوان مشاغل در بخش خدمات طبقه بندی شده اند
3. It might also point to more appropriate ways of re-classifying subject areas so that the perspectives of both genders are represented.
[ترجمه ترگمان]همچنین ممکن است به روش های مناسب برای طبقه بندی مجدد حوزه های سوژه نیز اشاره کند، به طوری که دیدگاه هر دو جنسیت نماینده باشد
[ترجمه گوگل]این ممکن است به روش های مناسب تر طبقه بندی مجدد موضوعات نیز اشاره کند تا دیدگاه های هر دو جنس بیان شود
4. The aim, allegedly, was to reclassify them as new employees.
[ترجمه ترگمان]بنا بر این هدف قرار دادن آن ها به عنوان یک کارمند جدید بود
[ترجمه گوگل]هدف، ادعا، این بود که آنها را به عنوان کارمندان جدید طبقه بندی کنند
5. The new ACT does, however, reclassify mouth swabs as non-intimate samples. Reasonable force may be used to take these.
[ترجمه ترگمان]با این حال، این اقدام جدید،، به عنوان نمونه های غیر صمیمی انجام می دهد برای گرفتن این موارد ممکن است از یک نیروی منطقی استفاده شود
[ترجمه گوگل]ACT جدید، با این حال، سواب های دهان را به عنوان نمونه های غیرمنتظره طبقه بندی می کند ممکن است نیروی منطقی برای این کار استفاده شود
6. In retail deposit sweeping, banks reclassify checkable deposits as savings deposits so as to reduce statutory reserve requirements.
[ترجمه ترگمان]در حساب خرده فروشی، بانک ها از رسوبات checkable به عنوان سپرده پس انداز استفاده می کنند تا الزامات ذخیره قانونی را کاهش دهند
[ترجمه گوگل]در سپرده های خرده فروشی، بانک ها سپرده های قابل اعتبار را به عنوان سپرده های پس انداز طبقه بندی می کنند تا میزان الزامات قانونی احکام را کاهش دهند
7. The zoologists had to reclassify the mollusks after they found new species.
[ترجمه ترگمان]The مجبور بودند بعد از پیدا کردن گونه های جدید، نرم تنان را باز کنند
[ترجمه گوگل]متولدین سالیان متولدین ماه مارس،
8. The latitude of customs to reclassify products was also reduced.
[ترجمه ترگمان]عرض گمرکی برای محصولات reclassify نیز کاهش یافت
[ترجمه گوگل]محدوده آداب و رسوم برای طبقه بندی محصولات نیز کاهش یافت
9. If the page's author wishes to reclassify the page, they need only change the list of tags.
[ترجمه ترگمان]اگر نویسنده این صفحه مایل باشد صفحه را باز کند، آن ها فقط باید فهرست برچسب ها را تغییر دهند
[ترجمه گوگل]اگر نویسنده این مقاله مایل است صفحه را دوباره طبقه بندی کند، آنها فقط باید فهرستی از برچسبها را تغییر دهند
10. Reclassify failure types in cross-cultural communication, and explain each type by examples. This helps people to avoid the similar failures and better cross-cultural communication in the future.
[ترجمه ترگمان]انواع شکست در ارتباط متقابل فرهنگی را توضیح داده، و هر نوع را با مثال توضیح دهید این امر به مردم کمک می کند تا از شکست های مشابه و ارتباطات متقابل بهتر در آینده اجتناب کنند
[ترجمه گوگل]انواع شکست را در ارتباطات متقابل فرهنگی طبقه بندی کنید و هر نمونه را به صورت مثال توضیح دهید این به مردم کمک می کند تا از شکست های مشابه و ارتباطات فرهنگی بهتر در آینده جلوگیری کنند
11. For the best feature, we also use the classifier based on KCCA to reclassify it.
[ترجمه ترگمان]برای بهترین ویژگی ها، از طبقه بندی کننده مبتنی بر KCCA برای reclassify آن استفاده می کنیم
[ترجمه گوگل]برای بهترین ویژگی، ما همچنین از طبقه بندی بر اساس KCCA برای طبقه بندی آن استفاده می کنیم
12. In order to evaluate this algorithm, the current study used the algorithm to reclassify the patients with AAV and PAN in our center.
[ترجمه ترگمان]به منظور ارزیابی این الگوریتم، مطالعه حاضر از الگوریتم برای reclassify بیماران با AAV و PAN در مرکز ما استفاده کرد
[ترجمه گوگل]به منظور ارزیابی این الگوریتم، پژوهش حاضر با استفاده از الگوریتم برای طبقه بندی بیماران با AAV و PAN در مرکز ما
13. In view of this, this thesis attempts to make a tentative study of the meaning construction of English puns in the light of Conceptual Integration Theory and try to reclassify English puns.
[ترجمه ترگمان]با توجه به این موضوع، این پایان نامه سعی در ایجاد یک مطالعه آزمایشی در مورد مفهوم ساخت کلمات انگلیسی در پرتو تئوری ادغام مفهومی دارد و تلاش می کند تا puns انگلیسی را مورد بررسی قرار دهد
[ترجمه گوگل]با توجه به این، این پایان نامه تلاش می کند تا مطالعات آزمایشی درباره ساختن معنی لغات انگلیس را با توجه به نظریه ادغام مفهومی و سعی در تبعید کردن زبان انگلیسی کند
14. E. The person in charge of your tennis program has the right to reclassify you based upon match results, if your self-placement is thought to be inappropriate.
[ترجمه ترگمان]ای فرد مسئول برنامه تنیس شما حق دارد که براساس نتایج مسابقه شما را تحت تاثیر قرار دهد، اگر قرار است موقعیت خود شما نامناسب باشد
[ترجمه گوگل]E شخص مسئول تنیس تنیس شما حق دارد بر اساس نتایج مسابقات شما طبقه بندی نماید، اگر قرار گرفتن خود در نظر گرفته شده نامناسب باشد