مسابقه تنیس
tennis match
انگلیسی به فارسی
انگلیسی به انگلیسی
• tennis game, tennis competition
جملات نمونه
1. He lost the tennis match by default.
[ترجمه ترگمان]او بازی تنیس را به طور پیش فرض از دست داد
[ترجمه گوگل]او پیش فرض بازی تنیس را از دست داد
[ترجمه گوگل]او پیش فرض بازی تنیس را از دست داد
2. Who won the tennis match?
[ترجمه ترگمان]کی مسابقه تنیس رو برنده شد؟
[ترجمه گوگل]چه کسی بازی تنیس را به دست آورد؟
[ترجمه گوگل]چه کسی بازی تنیس را به دست آورد؟
3. The final game of the tennis match was a real spellbinder.
[ترجمه ترگمان]بازی فینال تنیس بازی spellbinder بود
[ترجمه گوگل]بازی نهایی مسابقات تنیس یک حقه بازی واقعی بود
[ترجمه گوگل]بازی نهایی مسابقات تنیس یک حقه بازی واقعی بود
4. He drubbed his opponent in the table tennis match.
[ترجمه ترگمان]او حریف بازی تنیس را با چماق زد
[ترجمه گوگل]او حریف خود را در مسابقات تنیس روی میز بازی کرد
[ترجمه گوگل]او حریف خود را در مسابقات تنیس روی میز بازی کرد
5. I'm playing in a tennis match this Sunday.
[ترجمه ترگمان]من این یکشنبه تنیس بازی می کنم
[ترجمه گوگل]من یکشنبه در یک مسابقه تنیس بازی می کنم
[ترجمه گوگل]من یکشنبه در یک مسابقه تنیس بازی می کنم
6. Well, no, but an interesting verbal tennis match did take place.
[ترجمه ترگمان] خب، نه، اما یه بازی تنیس خوب پیش اومد
[ترجمه گوگل]خوب، نه، اما یک مسابقه جالب کریستین تنیس برگزار شد
[ترجمه گوگل]خوب، نه، اما یک مسابقه جالب کریستین تنیس برگزار شد
7. Adam recalled the table tennis match.
[ترجمه ترگمان]آدام مسابقه تنیس روی میز را به خاطر می آورد
[ترجمه گوگل]آدم بازی تنیس روی میز را یادآوری کرد
[ترجمه گوگل]آدم بازی تنیس روی میز را یادآوری کرد
8. After the tennis match the boys devoured the sandwiches in seconds.
[ترجمه ترگمان]بعد از مسابقه تنیس پسرها ساندویچ را در عرض چند ثانیه خوردند
[ترجمه گوگل]پس از بازی تنیس، پسران در عرض چند ثانیه ساندویچ ها را می گرفتند
[ترجمه گوگل]پس از بازی تنیس، پسران در عرض چند ثانیه ساندویچ ها را می گرفتند
9. He watched the two student sections like a tennis match, his head swiveling back and forth as the refrain continued.
[ترجمه ترگمان]او به دو بخش دانشجویی مانند یک مسابقه تنیس نگاه کرد، سرش در حالی که همچنان عقب و جلو حرکت می کرد، ادامه داد
[ترجمه گوگل]او دو بخش دانشجو مانند یک مسابقه تنیس را تماشا کرد، سر او به عقب و جلو حرکت کرد و همچنان ادامه داد
[ترجمه گوگل]او دو بخش دانشجو مانند یک مسابقه تنیس را تماشا کرد، سر او به عقب و جلو حرکت کرد و همچنان ادامه داد
10. During a tennis match, the movements of the foot can gradually loosen laces.
[ترجمه ترگمان]در طول یک مسابقه تنیس، حرکات پا می تواند به تدریج بند کفش را شل کند
[ترجمه گوگل]در طی یک مسابقه تنیس، حرکات پا می تواند به تدریج توری ها را از بین ببرد
[ترجمه گوگل]در طی یک مسابقه تنیس، حرکات پا می تواند به تدریج توری ها را از بین ببرد
11. I accepted her challenge to a tennis match.
[ترجمه ترگمان]مسابقه تنیس او را با یک مسابقه تنیس پذیرفتم
[ترجمه گوگل]من چالش خود را به یک مسابقه تنیس پذیرفتم
[ترجمه گوگل]من چالش خود را به یک مسابقه تنیس پذیرفتم
12. How long does a table tennis match usually last?
[ترجمه ترگمان]معمولا بازی تنیس روی میز چقدر طول می کشد؟
[ترجمه گوگل]تا چه مدت یک مسابقه تنیس روی میز معمولا طول می کشد؟
[ترجمه گوگل]تا چه مدت یک مسابقه تنیس روی میز معمولا طول می کشد؟
13. I have to play in a tennis match on Friday.
[ترجمه ترگمان]من باید روز جمعه در یک مسابقه تنیس بازی کنم
[ترجمه گوگل]من باید در یک مسابقه تنیس در روز جمعه بازی کنم
[ترجمه گوگل]من باید در یک مسابقه تنیس در روز جمعه بازی کنم
14. Smith and Newcombe are playing in the big tennis match.
[ترجمه ترگمان]اسمیت و نی و کامب در مسابقه بزرگ تنیس بازی می کنند
[ترجمه گوگل]اسمیت و نیوکمب در مسابقه تنیس بزرگ بازی می کنند
[ترجمه گوگل]اسمیت و نیوکمب در مسابقه تنیس بزرگ بازی می کنند
کلمات دیگر: