کلمه جو
صفحه اصلی

recognizably

انگلیسی به انگلیسی

• identifiably, determinably, in a distinguishable manner

جملات نمونه

1. At seven weeks, an embryo is recognizably human.
[ترجمه ترگمان]در هفت هفته، یک جنین انسان recognizably است
[ترجمه گوگل]در هفت هفته جنین به طور قابل توجهی انسان است

2. There are some powers and relationships that recognizably fall within the rubric of the Constitution.
[ترجمه ترگمان]برخی قدرت ها و روابط وجود دارند که ممکن است در داخل موضوع قانون اساسی قرار بگیرند
[ترجمه گوگل]برخی از قدرت و روابط وجود دارد که به وضوح درون قانون اساسی قرار می گیرد

3. The vaulting is once again recognizably his.
[ترجمه ترگمان] پرش با این پرش یه بار دیگه داره از بین میره
[ترجمه گوگل]این غواص یک بار دیگر قابل تشخیص است

4. Recognizably, cardiologists will require some time to assimilate these guidelines, and patients probably will need een longer to feel comfortable with the changes.
[ترجمه ترگمان]recognizably ها، قلب شناسان به کمی زمان نیاز دارند تا این رهنمودها را جذب کنند، و به احتمال زیاد لازم است که بیماران برای احساس راحتی بیشتری با این تغییرات احساس راحتی بیشتری داشته باشند
[ترجمه گوگل]شناخته شده است، متخصصان قلب باید برخی از زمان ها را برای این دستورالعمل ها جذب کنند، و بیماران احتمالا به مدت بیشتری نیاز دارند تا تغییرات را احساس کنند

5. A song should have a series of recognizably different musical sound.
[ترجمه ترگمان]یک آهنگ باید یک سری صدای موسیقی متفاوت داشته باشد
[ترجمه گوگل]یک آهنگ باید مجموعه ای از صدای موسیقی قابل تشخیص را داشته باشد

6. It is recognizably human, but the minimal design means that you are unable to distinguish whether the robot is male or female, young or old.
[ترجمه ترگمان]آن recognizably انسان است، اما حداقل طراحی به این معنی است که شما نمی توانید تشخیص دهید که آیا این ربات مرد یا مونث یا جوان است یا نه
[ترجمه گوگل]این قابل تشخیص انسان است، اما طراحی حداقل بدان معنی است که شما قادر به تشخیص اینکه آیا ربات مرد یا زن، جوان یا قدیمی است

7. A song should have a series of recognizably different musical sounds.
[ترجمه ترگمان]یک آهنگ باید یک سری اصوات موسیقی متفاوت داشته باشد
[ترجمه گوگل]یک ترانه باید مجموعه ای از صداهای موسیقی قابل تشخیص را داشته باشد

8. The high recognizably level of this trade mark on developing countriesmarketbecame the reason for making this decision.
[ترجمه ترگمان]سطح بالای سطح بالای این علامت تجاری در حال توسعه، دلیل ایجاد این تصمیم است
[ترجمه گوگل]سطح قابل توجهی از این علامت تجاری در کشورهای در حال توسعه، دلایل تصمیم گیری را تعیین می کند

9. I wanted to make music that was recognizably pop but had a different twist.
[ترجمه ترگمان]می خواستم موسیقی درست کنم، اما یک چرخش متفاوت داشتم
[ترجمه گوگل]من می خواستم موزیک را به طور قابل توجهی پاپ بگذارم اما پیچ و تاب های دیگری داشته باشم

10. Indeed, in essentials the national character will be recognizably much as it has been for a couple of centuries.
[ترجمه ترگمان]در حقیقت، در موارد ضروری، شخصیت ملی به اندازه چند قرن مورد توجه قرار خواهد گرفت
[ترجمه گوگل]در حقیقت، در اصل، شخصیت ملی به طور قابل توجهی به همان اندازه که در طی چند قرن وجود داشته است، بسیار قابل توجه است

11. He was recognizably slimmer now.
[ترجمه ترگمان]او حالا لاغر شده بود
[ترجمه گوگل]او اکنون بطور قابل توجهی باریک تر شده است

12. At seven weeks, an embryo is about three-fourths of an inch long and recognizably human.
[ترجمه ترگمان]در هفت هفته، یک جنین در حدود سه چهارم یک اینچ طول دارد و یک انسان است
[ترجمه گوگل]در هفت هفته جنین حدود سه چهارم یک اینچ بلند و قابل تشخیص انسان است

13. The extreme social and economic difficulties they faced on independence meant that the emergence of recognizably democratic party politics was by no means certain.
[ترجمه ترگمان]مشکلات شدید اجتماعی و اقتصادی که در زمان استقلال با آن مواجه بودند بدین معنا بود که ظهور سیاست حزبی recognizably به هیچ وجه مشخص نیست
[ترجمه گوگل]مشکلات شدید اقتصادی و اقتصادی آنها که با استقلال مواجه شدند به این معنی بود که ظهور سیاست حزب دموکراتیک قابل تشخیص بود که به هیچ وجه مشخص نیست

14. In this environment, the probation service was shaped into a recognizably national system.
[ترجمه ترگمان]در این محیط، خدمت مشروط به یک سیستم ملی recognizably شکل گرفت
[ترجمه گوگل]در این محیط، خدمات آزادی مشروط به یک نظام تشخیص ملی تبدیل شد

پیشنهاد کاربران

مشخصا، به طور مشخص

قابل تشخیص، قابل شناسایی


کلمات دیگر: