کلمه جو
صفحه اصلی

patronise

انگلیسی به فارسی

حامی، تشویق کردن، رئيس وار رفتار کردن، نگه داری کردن، ریاست کردن، مشتری شدن، سرپرستی کردن


انگلیسی به انگلیسی

• be arrogant, behave in a condescending manner; serve as a sponsor, serve as a benefactor; be a regular customer at a store or other business (also patronize)

جملات نمونه

1. Stop patronising me - I understand the play as well as you do.
[ترجمه کورش مرجمکی] من را کوچک نکن! ما هر دو ( قواعد ) بازی رو میدانیم!
[ترجمه ترگمان]از من تشکر نکن - من هم مثل تو خوب بازی می کنم -
[ترجمه گوگل]توقف مرا در آغوش بگیر - من بازی را درک می کنم و شما هم انجام می دهید

2. I wish he wouldn't keep calling me 'dear' - it's so patronising!
[ترجمه کورش مرجمکی] ای کاش او به من دیگه”عزیزم” نگه! این خیلی بنده نوازانه است!
[ترجمه ترگمان]ای کاش او به من نگفته بود، عزیزم! خیلی ازخودراضی است!
[ترجمه گوگل]من آرزو می کنم که او را �عزیز� نامگذاری نکنم - این خیلی حامی است!

3. Cornelia often felt patronised by her tutors.
[ترجمه ترگمان]کورنلیا غالبا او را از جانب tutors خود احساس می کرد
[ترجمه گوگل]کورنلیا اغلب توسط آموزگارانش تحت حمایت قرار گرفت

4. It made me feel patronised, in a position of weakness.
[ترجمه ترگمان]این احساس مرا در حالت ضعف و ناتوانی در خود احساس می کرد
[ترجمه گوگل]این باعث شد که من احساس حمایت کنم، در وضعیت ضعف

5. The Japanese Imperial family patronises the Japanese Art Association.
[ترجمه ترگمان]خانواده سلطنتی ژاپن انجمن هنری ژاپن را جشن گرفتند
[ترجمه گوگل]خانواده امپریال ژاپنی از انجمن هنری ژاپن حمایت می کنند

6. As a gay man I find your sudden input of gay advertising patronising.
[ترجمه ترگمان]به عنوان یه مرد همجنس باز تو یه input of رو پیدا کردم
[ترجمه گوگل]من به عنوان یک مرد همجنسگرا ناگهان وارد تبلیغات همجنسگرایان می شوید

7. The Student Cook Book provides basic helpful advice without sounding patronising.
[ترجمه ترگمان]کتاب کوک دانش آموزان توصیه مفیدی را ارایه می دهد بدون آن که دوستانه به نظر برسد
[ترجمه گوگل]کتاب آشپزی دانشجویان بدون توصیه زحمتکشان توصیه های مفیدی را ارائه می دهد

8. It was therefore a shock to face such hostile and patronising attitudes when I arrived.
[ترجمه ترگمان]از این رو هنگامی که من رسیدم برای مقابله با چنین رفتارهای خصمانه و patronising دچار حیرت شدم
[ترجمه گوگل]بنابراین، وقتی که وارد شدم، شوکهایی برای برخورد با چنین نگرشهای خصمانه و محروم وجود داشت

9. Because exam questions and essay titles often ask you to judge texts, it can be difficult to avoid such patronising effects.
[ترجمه ترگمان]از آنجا که سوالات آزمون و عناوین مقاله اغلب از شما می خواهند که متون را داوری کنید، اجتناب از چنین اثرات حمایتی دشوار است
[ترجمه گوگل]از آنجا که سوالات امتحان و مقالات مقاله اغلب از شما میخواهند متون را قضاوت کنید، ممکن است از اجتناب از چنین اثرات حمایتی دشوار باشد

10. It is probably patronising to say that in both cases the window dressing is up to Kensington standards, but it is.
[ترجمه ترگمان]شاید در هر دو مورد انتظار داشته باشید که در هر دو مورد پوشش پنجره برابر با استانداردهای کنسینگتن باشد، اما این است
[ترجمه گوگل]این احتمالا از طرفداران می گوید که در هر دو مورد پوشش پانسمان تا استانداردهای Kensington، اما این است

11. In flaccid prose Shaftesbury rambles on with an air of affected conversational ease which projects the persona of the patronising aristocrat.
[ترجمه ترگمان]شافتسبری به نثر فصیح، با حالتی حاکی از آسودگی محاوره ای، که در آن شخصیت فرد دلسوز و دلسوز را به نمایش می گذارد، پرسه می زند
[ترجمه گوگل]در Shaftesbury در پروسه نجیب زاده با هوا از سهولت مکالمه تحت تاثیر قرار می گیرد که شخصیت aristocrat patronizing را طراحی می کند

12. And more than half the women interviewed hate the label housewife because it sounds so patronising.
[ترجمه ترگمان]و بیش از نیمی از زنانی که با این برچسب ازدواج کرده اند، از برچسب زن خانه دار متنفر هستند، زیرا این زن بسیار دلسوز به نظر می رسد
[ترجمه گوگل]و بیش از نیمی از زنان مصاحبه ای از خانم خانه دار متنفرند، زیرا به نظر می رسد که آنها خیلی زرنگ هستند

13. Self-help has become a vicious and patronising fiction which is deployed to excuse society's neglect of its lowest earners.
[ترجمه ترگمان]کمک به خود تبدیل به یک داستان فاسد و دلسوز شده است که برای توجیه غفلت جامعه از پایین ترین earners بکار گرفته می شود
[ترجمه گوگل]خود کمک کرده است به یک داستان خائنانه و حامیان تبدیل شده است که برای بهانه ای از بی توجهی جامعه از پایین ترین درآمد خود اعزام شده است

14. I have found the way I have been treated by qualified and unqualified people patronising and presumptuous and deeply offensive.
[ترجمه ترگمان]من روشی را یافته ام که با افراد شایسته و فاقد صلاحیت و فاقد شایستگی و گستاخانه رفتار کرده ام
[ترجمه گوگل]من نحوه برخورد با افراد واجد شرایط و غیرقابل انکار را که مدافع و محتاطانه و عمیقا توهین آمیز بوده اند، پیدا کرده ام

15. Reports are commonly prosaic, dull, pompous and patronising and written with selfish disregard for the reader.
[ترجمه ترگمان]این گزارش ها به طور معمول کسل کننده، کسل کننده، متکبر و دلسوز هستند و با بی توجهی خودخواهانه به خواننده نوشته اند
[ترجمه گوگل]گزارش ها به طور معمول متناقض، کسل کننده، غم انگیز و حامی است و با نادیده گرفتن خودخواهانه خواننده نوشته شده است

پیشنهاد کاربران

( تداعی منفی ) بنده نواری کردن، اقا منش رفتار کردن، ارباب وار رفتار کردن

در بازاریابی به معنی: مشتری دائم بودن

ترحم کردن

دست کم گرفتن، خوار شمردن


کلمات دیگر: