کلمه جو
صفحه اصلی

vocational guidance


(آموزش) راهنمایی حرفه ای، راهنمایی شغلی

انگلیسی به فارسی

(آموزش) راهنمایی حرفه‌ای، راهنمایی شغلی


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: the work of counseling individuals, on the basis of tests and interviews, as to suitable occupational choices and appropriate training.

• vocational instruction, guidance in choosing a vocation

جملات نمونه

1. College career development education was the vocational guidance provided in the whole process of higher education.
[ترجمه ترگمان]آموزش توسعه شغلی کالج راهنمایی حرفه ای است که در کل فرآیند آموزش عالی ارائه شده است
[ترجمه گوگل]آموزش و پرورش توسعه حرفه ای کالج هدایتی حرفه ای ارائه شده در کل فرایند آموزش عالی بود

2. Handwriting analysis is increasingly being used for vocational guidance and as an adjunct to interviews.
[ترجمه ترگمان]تحلیل Handwriting به طور فزاینده ای برای راهنمایی حرفه ای و به عنوان قراردادی برای مصاحبه استفاده می شود
[ترجمه گوگل]تجزیه و تحلیل دست نوشته به طور فزاینده ای برای راهنمایی های حرفه ای و به عنوان مصاحبه همراه است

3. Vocational guidance is an important component of modem school education.
[ترجمه ترگمان]راهنمایی حرفه ای یکی از مولفه های مهم آموزش و پرورش مدارس است
[ترجمه گوگل]راهنمایی حرفه ای جزء مهمی از آموزش مدرسه مودم است

4. The vocational guidance is an important part of vocational education.
[ترجمه ترگمان]راهنمایی حرفه ای بخش مهمی از آموزش حرفه ای است
[ترجمه گوگل]راهنمایی حرفه ای بخش مهمی از آموزش حرفه ای است

5. The job of a Vocational Guidance Officer is to counsel young people on their careers.
[ترجمه ترگمان]شغل افسر راهنمایی حرفه ای راهنمایی افراد جوان در حرفه خود است
[ترجمه گوگل]کار یک مربی حرفه ای جهت مشاوره به جوانان در حرفه های خود است

6. The authorities were enabled to grant scholarships, and to give vocational guidance. Medical inspection was made compulsory for all children.
[ترجمه ترگمان]مقامات قادر به اعطای بورس تحصیلی و ارائه راهنمایی حرفه ای بودند بازرسی پزشکی برای همه کودکان اجباری بود
[ترجمه گوگل]مقامات مجاز به اعطای بورس تحصیلی و هدایت حرفه ای شدند بازرسی پزشکی برای همه کودکان اجباری بود

7. As confidently as a man, show psychometric tests conducted among top managers by the Vocational Guidance Association.
[ترجمه ترگمان]همانطور که یک مرد بااعتماد به نفس، تست های psychometric را نشان می دهد که در بین مدیران ارشد انجمن هدایت حرفه ای انجام می شود
[ترجمه گوگل]همانطور که با اطمینان به عنوان یک مرد، آزمون های روان سنجی را در میان مدیران ارشد توسط انجمن راهنمایی حرفه ای انجام می دهد

8. In this respect they are the forerunners of the juvenile labour exchanges with their affiliated services of vocational guidance and after-care.
[ترجمه ترگمان]در این رابطه، آن ها پیشگام بازار کار نوجوانان با خدمات وابسته به آن ها در زمینه راهنمایی حرفه ای و مراقبت از آن ها هستند
[ترجمه گوگل]در این راستا، پیشگامان تبادل کار نوجوانان با خدمات وابسته به راهنمایی های حرفه ای و پس از مراقبت از آنها هستند

9. The center has undertaken training tasks form Shanghai Municipal Center on Vocational Guidance since 199
[ترجمه ترگمان]این مرکز انجام وظایف آموزشی مرکز شهرداری شانگهای را از سال ۱۹۹ به بعد انجام داده است
[ترجمه گوگل]این مرکز از سال 199 تا کنون از وظایف آموزشی شانگهای مرکز شهرداری جهت هدایت حرفه ای انجام داده است


کلمات دیگر: