کلمه جو
صفحه اصلی

patterning


روانشناسى : طرح یابى

انگلیسی به فارسی

الگوی، همتا بودن، تقلید کردن، نقشه یا طرح ساختن، بعنوان الگو بکار بردن، بعنوان نمونه یا سرمشق بکار رفتن


انگلیسی به انگلیسی

• decorating via patterns, designing by using models or forms
patterning is the forming of fixed ways of behaving or doing things, by constantly repeating them or copying them; a formal use.
lines, spots, and other patterns, for example on the body of an animal, are referred to as patterning.

جملات نمونه

1. The patterning of sleep illustrated in Figure 8 is not only typical, but follows conventions which are universal.
[ترجمه ترگمان]الگوی خواب نشان داده شده در شکل ۸ نه تنها معمولی است، بلکه کنوانسیون های زیر را دنبال می کند که جهانی هستند
[ترجمه گوگل]الگوی خواب نشان داده شده در شکل 8 نه تنها معمولی است، بلکه به دنبال توافقات جهانی است

2. In particular, did the regime permanently change their patterning of sleep, as well as reducing their sleep requirement by over an hour?
[ترجمه ترگمان]به طور خاص، آیا رژیم به طور دائم الگوی خواب خود را تغییر داده و نیاز خواب آن ها را بیش از یک ساعت کاهش داده است؟
[ترجمه گوگل]به طور خاص، آیا رژیم به طور دائم الگوی خواب خود را تغییر داد، و همچنین نیاز به خواب خود را در عرض یک ساعت کاهش دهید؟

3. Look at the beautiful delicate patterning around the base of the vase.
[ترجمه ترگمان]به patterning زیبا روی پایه گلدان نگاه کنید
[ترجمه گوگل]نگاهی به الگوی ظریف زیبا اطراف پایه گلدان

4. The scale patterning above the lateral line is particularly pleasing, and the lateral line itself is bright silver.
[ترجمه ترگمان]الگویابی محور بالای خط جانبی به ویژه خوشایند است و خط افقی نیز نقره ای روشن است
[ترجمه گوگل]الگوی مقیاس بالای خط جانبی به ویژه خشنود است و خط جانبی خود نقره ای روشن است

5. Their subtle energetic matrix, their inward patterning, their instinct, is that of water.
[ترجمه ترگمان]این ماتریکس پر جنب و جوش آن ها، patterning درونی آن ها، غریزه آن ها، این است که آب
[ترجمه گوگل]ماتریس ظریف و پر انرژی آنها، الگوی خود درونی، غریزه خود، آب است

6. But could the platforms, seen as extensive patterning in aerial surveys of the Maya lowlands just as likely have formed naturally?
[ترجمه ترگمان]اما آیا این پایگاه ها می توانند به عنوان الگویابی گسترده در بررسی های هوایی سرزمین های پست مایا که به طور طبیعی شکل گرفته اند، دیده شوند؟
[ترجمه گوگل]اما آیا این سیستم عاملها، به عنوان الگویی گسترده در نظرسنجی های هواپیما از زمین های مایاها به نظر می رسد که احتمالا به طور طبیعی شکل گرفته اند؟

7. Figure shows the typical patterning of sleep through the night, as shown by a healthy adult.
[ترجمه ترگمان]شکل نشان می دهد که الگوی معمول خواب در طول شب، همانطور که توسط یک بزرگ سال سالم نشان داده می شود
[ترجمه گوگل]شکل نشان می دهد الگوی معمولی خواب از طریق شب، همانطور که توسط یک بالغ سالم نشان داده شده است

8. The patterning problem here is what specifies which cells will form the trophoblast and which cells will form the inner cell mass.
[ترجمه ترگمان]مشکل الگوسازی در اینجا چیزی است که مشخص می کند که کدام سلول ها the را شکل خواهند داد و این سلول ها هسته سلول درونی را شکل خواهند داد
[ترجمه گوگل]مشکل الگوریتم در اینجا چیزی است که مشخص می کند کدام سلول ها تروفوبلاست را تشکیل می دهند و سلول ها توده سلولی را تشکیل می دهند

9. But some underlying patterning remains, despite the intervening years and the subtle shifts in values and beliefs.
[ترجمه ترگمان]اما برخی از الگویابی زیر باقی می ماند، با وجود این سال ها و تغییرات ظریف ارزش ها و باورها
[ترجمه گوگل]اما با وجود سال های مداخله و تغییرات ظریف در ارزش ها و اعتقادات، برخی از الگوهای الگویی باقی می ماند

10. The zebra has very distinctive patterning.
[ترجمه ترگمان]گورخر الگوسازی متمایزی دارد
[ترجمه گوگل]گورخر دارای الگوی بسیار متمایز است

11. The typical morocco patterning is clear.
[ترجمه ترگمان]الگوی معمول مراکش واضح است
[ترجمه گوگل]الگوی موروکو معمولی روشن است

12. The needle selection for patterning is electromagnetic.
[ترجمه ترگمان]انتخاب سوزن برای الگویابی electromagnetic است
[ترجمه گوگل]انتخاب سوزن برای الگویی الکترومغناطیسی است

13. In addition to this temporal patterning, each spike often displays a recurring spatial organization.
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این الگویابی موقتی، هر سیخ اغلب یک سازمان فضایی تکراری را نشان می دهد
[ترجمه گوگل]علاوه بر این الگوی زمانبندی، هر سنبله اغلب یک سازمان فضایی تکراری را نشان می دهد

14. Within each feather there is a further patterning which determines the distribution of the pigment.
[ترجمه ترگمان]در هر پر یک الگوی دیگر وجود دارد که توزیع رنگدانه های پوستی را تعیین می کند
[ترجمه گوگل]درون هر پرتو یک الگوی دیگر وجود دارد که توزیع رنگدانه را تعیین می کند

15. The giraffes' distinctive patterning makes them difficult to see.
[ترجمه ترگمان]The متمایز زرافه ها را به سختی می توان دید
[ترجمه گوگل]الگو برداری متمایز زرافه ها دشوار است

پیشنهاد کاربران

الگودهی

الگو سازی

الگوبرداری، الگو


کلمات دیگر: