کلمه جو
صفحه اصلی

one thousand

انگلیسی به فارسی

یک هزار


انگلیسی به انگلیسی

• 1000

جملات نمونه

1. This train conveys over one thousand passengers every day.
[ترجمه ترگمان]این قطار هر روز یک هزار مسافر را منتقل می کند
[ترجمه گوگل]این قطار هر روز بیش از یک هزار مسافر را حمل می کند

2. According to the official figures, over one thousand people died during the revolution.
[ترجمه ترگمان]طبق آمار رسمی، بیش از یک هزار نفر در طی انقلاب جان خود را از دست دادند
[ترجمه گوگل]طبق آمار رسمی، بیش از یک هزار نفر در جریان انقلاب کشته شدند

3. The waterfall makes a sheer drop of one thousand feet.
[ترجمه ترگمان]آبشار یک قطره کوچک از یک هزار پا درمی آورد
[ترجمه گوگل]آبشار قطره ای از یک هزار فوت می کند

4. The coach clocked his men for each one thousand metres while they ran Marathon.
[ترجمه ترگمان]این مربی برای هر یک هزار متر مردان خود را به مدت یک هزار متر ثبت کرد، در حالی که ماراتن ran
[ترجمه گوگل]این مربی برای هر یک هزار متر در حالی که ماراتن را اجرا می کردند، مردانش را محاسبه کرد

5. My salary has been increased to one thousand yuan.
[ترجمه ترگمان]حقوق من به هزار yuan افزایش یافت
[ترجمه گوگل]حقوق من به یک هزار یوان افزایش یافته است

6. More than one thousand leaflets were worked off.
[ترجمه ترگمان]بیش از هزار تن از این اوراق به کار افتاده بود
[ترجمه گوگل]بیش از یک هزار برگه خالی بود

7. Its new Web site offers one thousand items for sale, mostly targeted towards the Christmas gift market.
[ترجمه ترگمان]وب سایت جدید آن، یک هزار مورد را برای فروش عرضه می کند که اغلب مورد هدف قرار گرفتن در بازار هدیه کریسمس است
[ترجمه گوگل]وب سایت جدید آن هزار و 100 آیتم را برای فروش ارائه می دهد که بیشتر به بازار هدایای کریسمس هدایت می شود

8. Over one thousand qualified, committed and underpaid young men and women can not be expected to exercise greater patience.
[ترجمه ترگمان]بیش از یک هزار جوان واجد شرایط، متعهد و underpaid و زنان را نمی توان تحمل کرد که صبر و شکیبایی بیشتری داشته باشند
[ترجمه گوگل]انتظار میرود بیش از یک هزار تن از جوانان واجد شرایط، متعهد و کم درآمد، صبر بیشتری داشته باشند

9. One thousand smackers would come in very handy at the moment.
[ترجمه ترگمان] یه هزار دلار تو این لحظه به دردم می خوره
[ترجمه گوگل]هزار تن از صاحبانشان در حال حاضر بسیار مفید هستند

10. In each country a sample of about one thousand respondents was interviewed regarding many aspects of their individual political beliefs and actions.
[ترجمه ترگمان]در هر کشور یک نمونه از حدود یک هزار نفر از پاسخگویان در مورد بسیاری از جنبه های اعتقادات و اقدامات سیاسی فردی خود مصاحبه کردند
[ترجمه گوگل]در هر کشوری نمونه ای از حدود هزار تن از پاسخ دهندگان با توجه به جنبه های بسیاری از باورهای سیاسی و اقدامات فردی اش مصاحبه شد

11. One thousand men had buggered him, including some under 1
[ترجمه ترگمان]یک هزار نفر او را زیر و رو کرده بودند، از جمله برخی زیر ۱ سال،
[ترجمه گوگل]هزار نفر او را مجروح کرده بودند، از جمله برخی از آنها زیر 1

12. Voice over Mrs Bloomer has offered a one thousand pounds reward for the return of the items stolen.
[ترجمه ترگمان]صدای خانم Bloomer برای بازگشت آیتم های به سرقت رفته یک هزار پوند جایزه تعیین کرده است
[ترجمه گوگل]صدای خانم بلومر پاداش یک هزار پوند برای بازگشت اقلام به سرقت رفته است

13. Leaving a glowing trail over one thousand kilometers long, it broke into several large pieces as it progressed.
[ترجمه ترگمان]چندین هزار کیلومتر طول کشید و چندین تکه بزرگ از آن جدا شد
[ترجمه گوگل]با گذشت یک قرن درخشان بیش از یک هزار کیلومتر، چندین قطعه بزرگ به عنوان پیشرفت به وجود آمد

14. One thousand years ago the Mayans were cranking out codices not dissimilar to today's illustrations.
[ترجمه ترگمان]یک هزار سال پیش the codices به تصاویر امروزی شباهت نداشتند
[ترجمه گوگل]هزاران سال پیش، می دانیم که قوانین و مقرراتی که به تصویر کشیده شده اند، متفاوت است

15. Now at Niagara, Hall was proposing to produce one thousand pounds a day.
[ترجمه ترگمان]اکنون در نیاگارا، هال پیشنهاد کرد که یک هزار پوند در روز تولید کند
[ترجمه گوگل]در حال حاضر در نایگارا، هال پیشنهاد کرد که یک هزار پوند در روز تولید کند


کلمات دیگر: