کلمه جو
صفحه اصلی

unforgivable

انگلیسی به فارسی

unforgivable، غیرقابل اعتذار


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
• : تعریف: combined form of forgivable.
متضاد: venial

• not forgivable, unpardonable
an unforgivable act is so bad or cruel that it can never be forgiven or justified.

جملات نمونه

1. to him, being late was an unforgivable sin
تاخیر داشتن در نظر او خطای نابخشودنی بود.

2. Being late is an unforgivable sin round here.
[ترجمه ترگمان]این دور بودن در اینجا گناه غیرقابل بخشش است
[ترجمه گوگل]اواخر یک گناه غیر قابل توجیه در اینجا است

3. What she did was unforgivable, but the odd thing was he didn't seem to mind.
[ترجمه ترگمان]کاری که او کرد غیرقابل بخشش بود، اما به نظر نمی رسید که چیز عجیبی در ذهن او وجود داشته باشد
[ترجمه گوگل]چیزی که او انجام داد غیر قابل تحمل بود، اما چیزی که عجیب بود، به نظر نمی رسید

4. It was an unforgivable thing to say.
[ترجمه ترگمان]گفتنش خیلی بد بود
[ترجمه گوگل]این چیزی غیر قابل انکار بود که می توانست بگوید

5. In an age of enlightenment such cruelty is unforgivable.
[ترجمه ترگمان]در عصر روشن گری این گونه ظلم نابخشودنی است
[ترجمه گوگل]در عصر روشنگری، چنین ظلمی غیر قابل تحمل است

6. Patrick had deceived her, and that was unforgivable.
[ترجمه ترگمان]پاتریک فریبش داده بود و این غیرقابل بخشش بود
[ترجمه گوگل]پاتریک او را فریب داده بود و این غیر قابل تقدیر بود

7. It was unforgivable, the butcher declared, a cretinous act that had stopped honest people going about their business.
[ترجمه ترگمان]قصاب اظهار داشت: این غیرقابل بخشش است، کاری که مردم شریف را متوقف ساخته بود که به کار خود ادامه دهند
[ترجمه گوگل]این غیر قابل انکار بود، قصاب اعلام کرد، یک عمل ناباروری است که افراد صادقانه را در مورد کسب و کار خود متوقف کرده است

8. It is unforgivable to leave it to wither on the vine.
[ترجمه ترگمان]این غیرقابل بخشش است که آن را ترک کنیم تا روی درخت پژمرده شود
[ترجمه گوگل]این غیر قابل تقدیر است که آن را به نیش زدن در انگور ترک کنید

9. Luke O'Malley had committed the unforgivable sin - he had informed on his friends.
[ترجمه ترگمان]لوک اونیل گناه نابخشودنی را مرتکب شده بود - او به دوستانش خبر داده بود
[ترجمه گوگل]لوقا اوماللی گناه نابخشودنی را مرتکب شد - او به دوستانش اطلاع داد

10. She thought his behaviour was unforgivable.
[ترجمه ترگمان]فکر می کرد رفتار او غیرقابل بخشش است
[ترجمه گوگل]او فکر کرد رفتار او غیر قابل تحسین است

11. What was unforgivable was that he had systematically lied to me - and I had let him do it.
[ترجمه ترگمان]چیزی که غیرقابل بخشش بود این بود که او به طور منظم به من دروغ گفته بود - و من گذاشتم او این کار را بکند
[ترجمه گوگل]آنچه غیر قابل توجیه بود این بود که او به طور سیستماتیک به من دروغ گفت - و من اجازه دادم که او را انجام دهد

12. This is unforgivable in the realm of scientific methodology.
[ترجمه ترگمان]این در قلمروی روش علمی غیرقابل بخشش است
[ترجمه گوگل]این در قلمرو متدولوژی علمی غیر قابل تحمل است

13. Death is the unforgivable sin of modernity, and the modern world will have nothing to do with her.
[ترجمه ترگمان]مرگ گناه نابخشودنی of است، و دنیای مدرن هیچ ارتباطی با او ندارد
[ترجمه گوگل]مرگ گناه نابخشودنی مدرنیته است و جهان مدرن هیچ ارتباطی با او ندارد

14. To raise her hope unnecessarily would be unforgivable.
[ترجمه ترگمان]برای این که امید خود را به طور غیر ضروری بالا ببرد، غیرقابل بخشش بود
[ترجمه گوگل]برای بالا بردن امید خود بی نیاز خواهد بود unforgivable

15. Selling military secrets is an unforgivable act of treachery.
[ترجمه ترگمان]فروش اسناد نظامی یک عمل غیرقابل بخشش است
[ترجمه گوگل]فروش اسرار نظامی یک عمل غیر قابل تحسین خیانت است

پیشنهاد کاربران

غیر قابل بخشش

نابخشودنی


کلمات دیگر: