از نظر قضائی
judicially
از نظر قضائی
انگلیسی به فارسی
از نظر قضایی
قضایی
انگلیسی به انگلیسی
• in a judicial manner, according to a court of law, by legal process
جملات نمونه
1. These guys are talking about something that was judicially created apart from state legislatures or the constitution.
[ترجمه ترگمان]این افراد در مورد چیزی صحبت می کنند که جدای از قانون گذاران ایالتی و یا قانون اساسی ایجاد شده است
[ترجمه گوگل]اینها بچه ها در مورد چیزی هستند که قضایی جدا از مجلس قانونگذاری یا مجلس قانونگذاری را تشکیل می دهند
[ترجمه گوگل]اینها بچه ها در مورد چیزی هستند که قضایی جدا از مجلس قانونگذاری یا مجلس قانونگذاری را تشکیل می دهند
2. Not all judicially created laws are based on statutory or constitutional interpretation.
[ترجمه ترگمان]همه قوانین ایجاد شده، براساس تفسیر قانونی یا قانون اساسی بنا شده اند
[ترجمه گوگل]نه همه قوانین قانونی ایجاد شده براساس تفسیر قانونی یا قانون اساسی است
[ترجمه گوگل]نه همه قوانین قانونی ایجاد شده براساس تفسیر قانونی یا قانون اساسی است
3. The judgment of administrative affirmation judicially drawn by the Supreme Court exists some problems.
[ترجمه ترگمان]حکم تایید صلاحیت اجرایی توسط دیوان عالی در برخی مشکلات وجود دارد
[ترجمه گوگل]قضاوت تصدیق اداری که توسط دیوان عالی به طور قانونی صورت گرفته است، مشکلی دارد
[ترجمه گوگل]قضاوت تصدیق اداری که توسط دیوان عالی به طور قانونی صورت گرفته است، مشکلی دارد
4. Geoffrey approached the line of horses and glanced judicially down the row.
[ترجمه ترگمان]جفری به صف اسب ها نزدیک شد و با صدای بلندی به ردیف اول نگاه کرد
[ترجمه گوگل]جفری به خط اسبها نزدیک شد و به صورت قانونی از ردیف نگاه کرد
[ترجمه گوگل]جفری به خط اسبها نزدیک شد و به صورت قانونی از ردیف نگاه کرد
5. Reality: Automate judicially and with ROI in mind.
[ترجمه ترگمان]واقعیت: Automate از لحاظ قضایی و با ROI در ذهن
[ترجمه گوگل]واقعیت: به صورت قانونی و با ROI در ذهن داشته باشید
[ترجمه گوگل]واقعیت: به صورت قانونی و با ROI در ذهن داشته باشید
6. He rejects, for example, the massive, judicially run desegregation decrees that have produced school busing and judicially imposed tax hikes.
[ترجمه ترگمان]به عنوان مثال، او رد شدید احکام لغو تبعیض نژادی را رد می کند که busing مدرسه را تولید کرده و از لحاظ قضایی باعث افزایش مالیاتی شده است
[ترجمه گوگل]برای مثال، او رد کرد که حکم های جداسازی عظیم و قضایی که سبب افزایش مالیات مدرسه ای شده و باعث افزایش مالیات قضایی شده است را رد کرد
[ترجمه گوگل]برای مثال، او رد کرد که حکم های جداسازی عظیم و قضایی که سبب افزایش مالیات مدرسه ای شده و باعث افزایش مالیات قضایی شده است را رد کرد
7. And I think judicially we'll find favor.
[ترجمه ترگمان]و من فکر می کنم ما از لحاظ قانونی در این مورد لطف می کنیم
[ترجمه گوگل]و من فکر می کنم قضایی ما به نفع خود
[ترجمه گوگل]و من فکر می کنم قضایی ما به نفع خود
8. Judicially, we should utilize judge's discretion for application of inverting the burden of persuasion and choice of medical identifications.
[ترجمه ترگمان]در نهایت، ما باید از اختیار قضاوت برای اعمال معکوس کردن بار ترغیب و انتخاب مشخصه های پزشکی استفاده کنیم
[ترجمه گوگل]از لحاظ قانونی، ما باید از اختیار قاضی برای استفاده از غلبه بر متقاعد کردن و انتخاب شناسایی های پزشکی استفاده کنیم
[ترجمه گوگل]از لحاظ قانونی، ما باید از اختیار قاضی برای استفاده از غلبه بر متقاعد کردن و انتخاب شناسایی های پزشکی استفاده کنیم
9. Generally, judicially noticed evidence is a straightforward fact, an indisputable issue, or a bit of common knowledge.
[ترجمه ترگمان]به طور کلی، شواهد مشاهده شده یک واقعیت صریح، یک مساله مسلم، یا کمی دانش عمومی است
[ترجمه گوگل]به طور کلی، شواهد قانونی متوجه شده اند یک واقعیت ساده، یک مسئله غیرقابل انکار، یا کمی از دانش عمومی است
[ترجمه گوگل]به طور کلی، شواهد قانونی متوجه شده اند یک واقعیت ساده، یک مسئله غیرقابل انکار، یا کمی از دانش عمومی است
10. Even if the amendment is passed it can be defeated judicially.
[ترجمه ترگمان]حتی اگر این اصلاحیه تصویب شود، می توان آن را از لحاظ حقوقی شکست داد
[ترجمه گوگل]حتی اگر اصلاحیه تصویب شود، می توان آن را قانونی شکست داد
[ترجمه گوگل]حتی اگر اصلاحیه تصویب شود، می توان آن را قانونی شکست داد
11. His opinion also noted that the decision does not foreclose the act from challenge by someone who suffers " judicially cognizable injury resulting from it. "
[ترجمه ترگمان]وی همچنین یادآور شد که این تصمیم، قانون را از چالشی که فردی که از \"آسیب روانی ناشی از آن\" رنج می برد، به چالش نکشیده است
[ترجمه گوگل]نظر او همچنین اشاره کرد که تصمیم این اقدام را از سوی کسی که به علت آسیب شناختی قانونی از آن رنج می برد، محروم نمیکند '
[ترجمه گوگل]نظر او همچنین اشاره کرد که تصمیم این اقدام را از سوی کسی که به علت آسیب شناختی قانونی از آن رنج می برد، محروم نمیکند '
12. No pledge registration application may be filed for any shares judicially frozen.
[ترجمه ترگمان]هیچ درخواست ثبت نام برای هیچ سهامی که از لحاظ حقوقی مسدود شده باشد، بایگانی نشده است
[ترجمه گوگل]هیچ درخواست ثبت نام تعهد برای هر سهام قابل جبران نیست
[ترجمه گوگل]هیچ درخواست ثبت نام تعهد برای هر سهام قابل جبران نیست
13. Nature justice requires that the procedure before any tribunal which is acting judicially shall be fair in all the circumstances.
[ترجمه ترگمان]عدالت طبیعت مستلزم این است که این رویه پیش از هر دادگاهی که در تمام اوضاع و احوال در نظر گرفته شود عادلانه باشد
[ترجمه گوگل]عدالت طبیعت مستلزم آن است که رویه قبل از هر دادگاهی که قضایی عمل می کند، در همه شرایط منصفانه باشد
[ترجمه گوگل]عدالت طبیعت مستلزم آن است که رویه قبل از هر دادگاهی که قضایی عمل می کند، در همه شرایط منصفانه باشد
14. The civil retrial procedure which is initiated, examined and tried in some condition is a final line of defense to remedy the legal rights and interests of a party judicially .
[ترجمه ترگمان]روند دادرسی مدنی که آغاز شده است، مورد بررسی و محاکمه قرار گرفته است و در برخی شرایط یک خط دفاعی نهایی برای اصلاح حقوق قانونی و منافع یک حزب از لحاظ حقوقی است
[ترجمه گوگل]روند بازجویی مدنی که در برخی شرایط آغاز، مورد بررسی و محاکمه قرار می گیرد، یک خط نهایی از دفاع است که حق قانونی و منافع حزب را قانونی می کند
[ترجمه گوگل]روند بازجویی مدنی که در برخی شرایط آغاز، مورد بررسی و محاکمه قرار می گیرد، یک خط نهایی از دفاع است که حق قانونی و منافع حزب را قانونی می کند
15. Failure of the parties to abide by the outcome cannot be sanctioned unless the award has been judicially confirmed.
[ترجمه ترگمان]شکست طرفین برای پیروی از نتیجه را نمی توان تصویب کرد مگر این که این جایزه به طور قانونی تایید شود
[ترجمه گوگل]شکست طرفین برای پیروی از نتیجه نمی تواند تحریم شود مگر اینکه این جایزه قانونی تایید شده باشد
[ترجمه گوگل]شکست طرفین برای پیروی از نتیجه نمی تواند تحریم شود مگر اینکه این جایزه قانونی تایید شده باشد
پیشنهاد کاربران
منطقی، قانونی، عاقلانه
کلمات دیگر: