کلمه جو
صفحه اصلی

jumble sale


(انگلیس) حراج اشیای متفرقه و مستعمل (معمولا به سود امور خیریه)، فروش کالاهای گوناگون نیم داروارزان

انگلیسی به فارسی

فروش کالاهای گوناگون نیم دار و ارزان


فروش عجیب و غریب


انگلیسی به انگلیسی

• rummage sale, sale of second-hand articles contributed to raise money for charity
a jumble sale is a sale of cheap second-hand goods, usually held to raise money for charity.

جملات نمونه

1. There were hordes of people at the jumble sale.
[ترجمه ترگمان]دسته دسته از افراد دسته دسته دسته دسته دسته دسته دسته دسته بودند
[ترجمه گوگل]انبوهی از مردم در فروپاشی فروش بودند

2. The jumble sale made £358 for cancer research.
[ترجمه ترگمان]فروش jumble، ۳۵۸ پوند برای تحقیقات سرطان به وجود آورده است
[ترجمه گوگل]فروش حیرت انگیز 358 پوند برای تحقیقات سرطان انجام داد

3. She acquired the painting at a jumble sale for the princely sum of 25p.
[ترجمه ترگمان]او نقاشی را در فروش jumble به مبلغ < Number > ۲۵ < \/ Number > لیره به دست آورد
[ترجمه گوگل]او این نقاشی را با فروش عجیب و غریب به دست آورد

4. We bundled up some old clothes for the jumble sale.
[ترجمه ترگمان]چند تا لباس کهنه برای فروش jumble جمع کردیم
[ترجمه گوگل]ما برخی از لباس های قدیمی را برای فروش عجیب و غریب جمع کردیم

5. Have you any unwanted articles for the jumble sale?
[ترجمه ترگمان]وسایل ناخواسته برای فروش jumble دارید؟
[ترجمه گوگل]آیا شما مقالات ناخواسته برای فروش حیرت انگیز دارید؟

6. A jumble sale will be held in the village hall on Saturday.
[ترجمه ترگمان]روز شنبه یک حراج jumble در سالن دهکده برگزار خواهد شد
[ترجمه گوگل]یک فروپاشی فروش در روز شنبه در تالار روستا برگزار خواهد شد

7. Have those things for the jumble sale been looked out yet ?
[ترجمه ترگمان]آیا این چیزها هنوز به هم ریخته نشده؟
[ترجمه گوگل]آیا آن چیزها را برای فروش حیرت انگیز هنوز نگاه کرده اید؟

8. Jumble sale: A jumble sale will be held at the village hall on March 1
[ترجمه ترگمان]حراج jumble: حراج jumble در روز ۱ مارس در سالن دهکده برگزار خواهد شد
[ترجمه گوگل]فروش تقلبی: در روز اول مارس، در سالن روستا، فروش حیرت انگیز برگزار خواهد شد

9. I bought it at a church jumble sale.
[ترجمه ترگمان] من اینو تو یه حراج کلیسایی خریدم
[ترجمه گوگل]من آن را در کلیسای فروش کلیسای خریدم

10. They've got a jumble sale under way already.
[ترجمه ترگمان]به هر حال یک حراج پر سر و فروش دارند
[ترجمه گوگل]آنها در حال حاضر فروش خوبی دارند

11. Their clothes were hardly fit for a jumble sale.
[ترجمه ترگمان]لباس آن ها به اندازه یک حراج معمولی مناسب نبود
[ترجمه گوگل]لباس های آنها به اندازه ی یک فروپاشی فروش مناسب نبود

12. Your old clothes will be gratefully accepted by jumble sale organisers.
[ترجمه ترگمان]لباس های کهنه تان با خوشحالی توسط سازمان دهندگان فروش پذیرفته می شوند
[ترجمه گوگل]لباس های قدیمی شما با استقبال خوبی از سوی سازمان دهی فروشان قابل قبول خواهد بود

13. We are having a jumble sale at our school.
[ترجمه ترگمان] ما داریم توی مدرسه مون حراج می کنیم
[ترجمه گوگل]ما در مدرسه ما داریم فروش خوبی انجام می دهیم

14. I got it for next to nothing in a jumble sale.
[ترجمه ترگمان]من آن را برای هیچ چیز در یک حراج کوچک به دست آوردم
[ترجمه گوگل]من آن را در کنار هیچ چیز در فروش حیرت زده کردم

پیشنهاد کاربران

بازار دست دوم فروشی


کلمات دیگر: