کلمه جو
صفحه اصلی

judiciously


خردمندانه، عاقلانه، از روی تشخیص صحیح

انگلیسی به انگلیسی

• in a prudent manner, discreetly; wisely, sensibly, with good judgement

جملات نمونه

1. Modern fertilisers should be used judiciously.
[ترجمه ترگمان]کودهای مدرن باید عاقلانه استفاده شوند
[ترجمه گوگل]کودهای مدرن باید به صورت قاطع مورد استفاده قرار گیرد

2. Let's use these intelligence tests judiciously.
[ترجمه ترگمان]بیایید از این آزمون های هوش عاقلانه استفاده کنیم
[ترجمه گوگل]بیایید با استفاده از این تست های هوشمندانه به راحتی

3. He uses the whip in a race very judiciously.
[ترجمه ترگمان]از شلاق در یک مسابقه با نهایت دقت استفاده می کند
[ترجمه گوگل]او با استفاده از شلاق در مسابقه بسیار هوشمندانه استفاده می کند

4. The letter was judiciously worded.
[ترجمه ترگمان]این نامه درست با مضمون بود
[ترجمه گوگل]این نامه تفسیر شده بود

5. Therefore I manage it judiciously, trying to cut every corner that I can.
[ترجمه ترگمان]بنابراین عاقلانه آن را اداره می کنم و سعی می کنم هر گوشه را که بتوانم قطع کنم
[ترجمه گوگل]بنابراین من آن را به صورت قاطعانه مدیریت میکنم، تلاش میکنم هر گوشه ای را که می توانم بریزم

6. All are worthwhile, judiciously seasoned with salt and fresh pepper, served a la carte, and cooked just right.
[ترجمه ترگمان]همه باارزش هستند، عاقلانه با نمک و فلفل تازه، به صورت تام خدمت می کنند و درست آشپزی می کنند
[ترجمه گوگل]همه ارزشمند هستند، به طرز محسوسی با نمک و فلفل تازه تلقی میشوند، به طور مرتب سرو می کنند و درست درست می کنند

7. The inclusion of incentives judiciously applied to several parameters will reduce the danger.
[ترجمه ترگمان]گنجاندن انگیزه های لازم برای چندین پارامتر خطر را کاهش می دهد
[ترجمه گوگل]شمول انگیزه های محاسبه شده در مورد چندین پارامتر، خطر را کاهش می دهد

8. Herbs, when used judiciously, add dimension and complexity to game of all kinds.
[ترجمه ترگمان]علف ها زمانی که عاقلانه استفاده می شوند، بعد و پیچیدگی را به انواع مختلف بازی اضافه می کنند
[ترجمه گوگل]گیاهان، زمانی که به صورت تفکرانه مورد استفاده قرار می گیرند، بعد و پیچیدگی را برای بازی های مختلف اضافه می کنند

9. Some peanuts, judiciously scattered, may persuade them to linger for a while more.
[ترجمه ترگمان]مقداری بادام زمینی، درست در حال پراکنده شدن، ممکن است آن ها را متقاعد کند که برای مدتی درنگ کنند
[ترجمه گوگل]بعضی از بادام زمینی، به طرز محسوسی پراکنده، ممکن است آنها را متقاعد کند تا مدت زمان بیشتری را صرف کند

10. Branagh has cut the play judiciously.
[ترجمه ترگمان]Branagh نمایشنامه را خردمندانه به پایان رسانده است
[ترجمه گوگل]Branagh بازی را به صورت قاطعانه بریده است

11. Controls must be used appropriately and judiciously, like all elements of a good user interface.
[ترجمه ترگمان]کنترل ها باید به طور مناسب و عاقلانه، مانند همه عناصر یک رابط کاربری خوب استفاده شوند
[ترجمه گوگل]کنترل ها باید به طور مناسب و قاطعانه مورد استفاده قرار گیرد، مانند همه عناصر یک رابط کاربری مناسب

12. Then he looked up, lifted those hands calmly, judiciously, and nodded his head.
[ترجمه ترگمان]آنگاه سرش را بلند کرد، دست ها را به آرامی، با دقت، بلند کرد و سرش را تکان داد
[ترجمه گوگل]سپس او نگاه کرد، آرام و با قاطعانه آن دست ها را برداشت و سرش را نوازش کرد

13. Quotations judiciously chosen will support and amplify your point, but they require interpretation.
[ترجمه ترگمان]اگر عاقلانه انتخاب شود از شما حمایت خواهد کرد و شما را تقویت خواهد کرد، اما آن ها به تفسیر نیاز دارند
[ترجمه گوگل]نقل قول هایی که با قاطعیت انتخاب شده اند، نقطه نظرات شما را تقویت و تقویت می کنند، اما نیاز به تفسیر دارند

14. Each argument is chosen judiciously analysis of risk versus reward.
[ترجمه ترگمان]هر بحث با بررسی دقیق ریسک در مقابل پاداش انتخاب می شود
[ترجمه گوگل]هر استدلال تجزیه و تحلیل محتوا از ریسک و پاداش را انتخاب می کند

15. Geochemical methods may be linked judiciously with other techniques.
[ترجمه ترگمان]روش های Geochemical ممکن است با دیگر تکنیک ها در ارتباط باشند
[ترجمه گوگل]روش های ژئوشیمیایی ممکن است به صورت قاطع با سایر تکنیک ها ارتباط برقرار شود

پیشنهاد کاربران

با قاطعیت

با احتیاط


کلمات دیگر: