طول کشید، طول کشیدن، دوام داشتن، دوام کردن، به درازا کشیدن، پایستن
lasted
انگلیسی به فارسی
پیشنهاد کاربران
طول کشید
باقی می ما ند ( ماند )
آخرین
آخرین بار
پایسته
طول کشید/اخرین بار
ادامه پیدا کردن
My headphones lasted very long.
هندزفری من مدت زیادی را دوام اورد.
هندزفری من مدت زیادی را دوام اورد.
کلمات دیگر: