ابدارى، شادابى
juiciness
ابدارى، شادابى
انگلیسی به فارسی
آبدار بودن
انگلیسی به انگلیسی
• succulence, quality of being juicy
جملات نمونه
1. Quality refers to the characteristics associated with tenderness, juiciness, and flavor of lean meat.
[ترجمه ترگمان]کیفیت به ویژگی های مرتبط با مهربانی، juiciness و طعم گوشت لاغر اشاره می کند
[ترجمه گوگل]کیفیت به ویژگی های مرتبط با رطوبت، آبمیوه و طعم گوشت بدون چربی اشاره دارد
[ترجمه گوگل]کیفیت به ویژگی های مرتبط با رطوبت، آبمیوه و طعم گوشت بدون چربی اشاره دارد
2. The USDA bases each grade on the tenderness, juiciness and flavor of the meat.
[ترجمه ترگمان]ایالات متحده هر کلاس را بر روی مهربانی، شیرینی و طعم گوشت قرار می دهد
[ترجمه گوگل]USDA هر درجه را بر پایه حساسیت، سفتی و طعم گوشت قرار می دهد
[ترجمه گوگل]USDA هر درجه را بر پایه حساسیت، سفتی و طعم گوشت قرار می دهد
3. Juiciness increases flavour, helps soften meat - making it easier to chew, and stimulates saliva production in the mouth.
[ترجمه ترگمان]قورت دادن طعم به نرم کردن طعم کمک می کند و به نرم کردن گوشت کمک می کند و تولید بزاق را آسان تر می کند و تولید بزاق را در دهان تحریک می کند
[ترجمه گوگل]شادابی باعث افزایش طعم و مزه می شود، کمک می کند تا گوشت را نرم تر کند و جویدن آن را آسانتر کند و تولید بزاق را در دهان تحریک کند
[ترجمه گوگل]شادابی باعث افزایش طعم و مزه می شود، کمک می کند تا گوشت را نرم تر کند و جویدن آن را آسانتر کند و تولید بزاق را در دهان تحریک کند
4. Water retention and lipid content determine juiciness.
[ترجمه ترگمان]نگهداری آب و محتوای چربی juiciness را تعیین می کند
[ترجمه گوگل]مقدار احتباس آب و محتوای چربی باعث سفتی می شود
[ترجمه گوگل]مقدار احتباس آب و محتوای چربی باعث سفتی می شود
5. Marbling has a beneficial effect on juiciness and flavour of meat.
[ترجمه ترگمان]marbling تاثیر زیادی بر بوی گوشت و بوی گوشت دارد
[ترجمه گوگل]سنگ مرمر تاثیر مفیدی بر آبمیوه و طعم گوشت دارد
[ترجمه گوگل]سنگ مرمر تاثیر مفیدی بر آبمیوه و طعم گوشت دارد
6. A grazing lamb sensed it in terms of juiciness.
[ترجمه ترگمان]بره ای که در حال چریدن بود آن را از نظر juiciness حس می کرد
[ترجمه گوگل]بره حیوانی آن را از لحاظ آبیاری حس می کند
[ترجمه گوگل]بره حیوانی آن را از لحاظ آبیاری حس می کند
7. When cooked, this meat lacks the juiciness of normal meat.
[ترجمه ترگمان]وقتی پخته می شود، این گوشت the گوشت معمولی است
[ترجمه گوگل]هنگامی که پخته شده، این گوشت کمبود آب گوشت معمولی است
[ترجمه گوگل]هنگامی که پخته شده، این گوشت کمبود آب گوشت معمولی است
8. Juiciness depends on the amount of water retained in a cooked meat product.
[ترجمه ترگمان]juiciness به مقدار آب حفظ شده در یک محصول گوشت پخته شده وابسته است
[ترجمه گوگل]حساسیت به میزان آب ذخیره شده در یک محصول گوشتی پخته بستگی دارد
[ترجمه گوگل]حساسیت به میزان آب ذخیره شده در یک محصول گوشتی پخته بستگی دارد
9. But grape Pi Bo juiciness, sour sweet taste US, the nutrition is rich, has "the crystal pearl" the laudatory name. This article from aspects and so on grape's cultivation and management introduces.
[ترجمه ترگمان]اما \"بو Pi\"، \"بو juiciness\"، \"مزه شیرین\"، \"غذای غنی\"، \"pearl\"، \"the\"، \"laudatory\" را دارد این مقاله از جنبه ها و به اصطلاح کشت و کشت انگور به معرفی می پردازد
[ترجمه گوگل]اما شراب انگور Pi Bo، طعم شیرین طعم در ایالات متحده، تغذیه غنی است، 'مروارید کریستال' نام قاتل است این مقاله از جنبه ها و به همین ترتیب رشد و مدیریت انگور معرفی می کند
[ترجمه گوگل]اما شراب انگور Pi Bo، طعم شیرین طعم در ایالات متحده، تغذیه غنی است، 'مروارید کریستال' نام قاتل است این مقاله از جنبه ها و به همین ترتیب رشد و مدیریت انگور معرفی می کند
10. Maybe then the metaphor "I am a thousand candles lighting the way" helps keep the juiciness of the purpose alive and resonant as it fuels their work.
[ترجمه ترگمان]شاید این استعاره \"من هزار شمع هستم که راه را روشن می کنند\" و به حفظ پایداری هدف زنده و تشدید به عنوان سوخت کار آن ها کمک می کند
[ترجمه گوگل]شاید پس از آن استعاره 'من یک هزار شمع روشن کردن راه است' کمک می کند تا حفظ آبنبات هدف زنده و تحریک، به عنوان کار خود را سوخت
[ترجمه گوگل]شاید پس از آن استعاره 'من یک هزار شمع روشن کردن راه است' کمک می کند تا حفظ آبنبات هدف زنده و تحریک، به عنوان کار خود را سوخت
11. Sometimes the grains are dry and shriveled and hard as shot, sometimes they are large and full and have a juiciness about them, sometimes they are a little bit red, others are golden, many white.
[ترجمه ترگمان]گاهی اوقات دانه ها خشک و خشک و خشک هستند، گاهی اوقات آن ها بزرگ و پر هستند و در مورد آن ها احساس گناه می کنند، بعضی اوقات کمی قرمز و برخی سفید و بسیاری سفید هستند
[ترجمه گوگل]بعضی اوقات دانه ها خشک و خرد می شوند و به سختی شلیک می شوند، گاهی اوقات بزرگ و پر است و در مورد آنها سمی است، گاهی اوقات آنها کمی قرمز هستند، دیگران طلایی هستند و بسیاری سفید هستند
[ترجمه گوگل]بعضی اوقات دانه ها خشک و خرد می شوند و به سختی شلیک می شوند، گاهی اوقات بزرگ و پر است و در مورد آنها سمی است، گاهی اوقات آنها کمی قرمز هستند، دیگران طلایی هستند و بسیاری سفید هستند
12. The genetic variability was quite high for intramuscular fat content, moderate for tenderness and low for flavour and juiciness.
[ترجمه ترگمان]تنوع ژنتیکی برای محتوای چربی intramuscular بسیار بالا بود، متوسط برای مهربانی و هم برای طعم و مزه
[ترجمه گوگل]تغییرات ژنتیکی برای چربی عضلانی عضلانی، متوسط برای حساسیت به لمس و کم بودن عطر و طعم و طعم و مزه آن بود
[ترجمه گوگل]تغییرات ژنتیکی برای چربی عضلانی عضلانی، متوسط برای حساسیت به لمس و کم بودن عطر و طعم و طعم و مزه آن بود
13. Meat aging can increase water retention and therefore increases juiciness.
[ترجمه ترگمان]پیری می تواند نگهداری آب را افزایش داده و به همین دلیل juiciness را افزایش دهد
[ترجمه گوگل]پیری گوشت می تواند احتباس آب را افزایش داده و در نتیجه باعث افزایش آبمیوه می شود
[ترجمه گوگل]پیری گوشت می تواند احتباس آب را افزایش داده و در نتیجه باعث افزایش آبمیوه می شود
14. Meat quality is normally defined by the compositional quality (lean to fat ratio) and the palatability factors such as visual appearance, smell, firmness, juiciness, tenderness, and flavour.
[ترجمه ترگمان]کیفیت گوشت به طور معمول با کیفیت ترکیبی (نسبت به نسبت چربی)و عوامل palatability مثل ظاهر بصری، بو، استحکام، لطافت، لطافت و طعم تعریف می شود
[ترجمه گوگل]کیفیت گوشت به طور معمول با کیفیت ترکیب (نسبت چربی به چربی) و عوامل شاداب کننده مانند ظاهر بصری، بوی، استحکام، آبمیوه، حساسیت و عطر و طعم تعریف می شود
[ترجمه گوگل]کیفیت گوشت به طور معمول با کیفیت ترکیب (نسبت چربی به چربی) و عوامل شاداب کننده مانند ظاهر بصری، بوی، استحکام، آبمیوه، حساسیت و عطر و طعم تعریف می شود
پیشنهاد کاربران
juiciness ( علوم و فنّاوری غذا )
واژه مصوب: آبداری
تعریف: کیفیتی دریافتنی مربوط به حس چشایی که ناشی از وجود آب در مادۀ غذایی است
واژه مصوب: آبداری
تعریف: کیفیتی دریافتنی مربوط به حس چشایی که ناشی از وجود آب در مادۀ غذایی است
کلمات دیگر: