1. improper conic
مخروطی ناسره،مخروطی تبهگن
2. proper conic
مخروط سره
3. They resembled ordinary peasants with their vintage rifles, conic hats and indigo pajamas.
[ترجمه ترگمان]آن ها به کشاورزان معمولی با تفنگ vintage و کلاه های سرخ و لباس نیلی شباهت داشتند
[ترجمه گوگل]آنها با دهقانان عادی با اسلحه های پرنعمت، کلاه مخروطی و لباس خواب های هندو شبیه بودند
4. The girl had conic in while Heather was unpacking; she had said hello and asked if she could help.
[ترجمه ترگمان]وقتی هدر داشت وسایلش را باز می کرد، دختر به او سلام کرده بود و از او پرسید که می تواند کمک کند یا نه
[ترجمه گوگل]در حالی که هدر پاره شد، دختر در حال مخروط بود او سلام کرد و پرسید آیا می تواند کمک کند
5. Peasants in black pajamas and conic straw hats had flowed in from nearby villages to mingle with merchants and mandarins.
[ترجمه ترگمان]روستاییان با پیژامه سیاه و کلاه های حصیری از دهکده های اطراف به بیرون سرازیر شده بودند تا با تجار و mandarins مخلوط شوند
[ترجمه گوگل]دهقانان در لباس خواب سیاه و کلاه کتانی مخروطی از دهکده های اطراف به دام افتادن با تجار و ماندارین ها جریان داشتند
6. The previous day a letter had conic from the Ministry of Education.
[ترجمه ترگمان]روز قبل یک نامه از وزارت آموزش مخروطی آورده بود
[ترجمه گوگل]روز گذشته یک نامه از وزارت آموزش و پرورش در اختیار داشت
7. Sam Fong felt uneasy; he expected them to conic over and ask him who was the keenest chap in the store.
[ترجمه ترگمان]سام Fong احساس ناراحتی می کرد؛ انتظار داشت که آن ها بروند و از او بپرسد که چه کسی در مغازه است
[ترجمه گوگل]سام فانگ احساس ناراحتی کرد؛ او انتظار می رود که آنها را به مخروطی و از او بخواهید که مهمترین مدیر در فروشگاه بود
8. Especially, the side-open "conic duckbill" mounted on the unit effectively presents the soil blocking up problem.
[ترجمه ترگمان]به خصوص، - مخروطی \"open duckbill\" که بر روی این واحد نصب شده است به طور موثر مانع ایجاد مشکل در خاک می شود
[ترجمه گوگل]به ویژه، 'duckbill' مخروطی جانبی باز 'نصب شده بر روی واحد به طور موثر ارائه خاک مسدود کردن مشکل است
9. Both the conic ring and the cone may be double ones.
[ترجمه ترگمان]هم حلقه مخروطی و هم مخروط دو برابر هستند
[ترجمه گوگل]هر دو حلقه مخروطی و مخروط ممکن است دو طرف باشند
10. The null test method for concave conic surface is discussed.
[ترجمه ترگمان]روش آزمون صفر برای سطح مخروطی توخالی مورد بحث قرار گرفته است
[ترجمه گوگل]روش آزمون null برای سطح مخروطی مقعر بحث شده است
11. Therefore, after implementing conic mation experiment, then we can establish suitable condition.
[ترجمه ترگمان]بنابراین، پس از اجرای آزمایش conic اطلاعات، ما می توانیم شرایط مناسب را ایجاد کنیم
[ترجمه گوگل]بنابراین، پس از آزمایش آزمایش مخروطی، می توانیم شرایط مناسب را ایجاد کنیم
12. Given a hexagon inscribed in a conic section, the three pairs of the continuations of opposite sides meet on a straight line, called the Pascal line.
[ترجمه ترگمان]با توجه به یک چند ضلعی که در یک مقطع مخروطی نشان داده شده است، سه جفت از دو طرف مخالف در یک خط مستقیم با یکدیگر ملاقات می کنند، که خط پاسکال نام دارد
[ترجمه گوگل]با توجه به یک شش ضلعی که در بخش مخروطی قرار گرفته است، سه جفت تداوم طرف مقابل روی یک خط راست، خط پاسکال ملاقات می شود
13. The conic is represented by implicit equation.
[ترجمه ترگمان]The مخروطی از طریق معادله ضمنی نشان داده شده است
[ترجمه گوگل]مخروطی با معادله ضمنی نشان داده شده است
14. California herb with white conic or bell - shaped flowers usually green - tinged.
[ترجمه ترگمان]گیاه کالیفرنیا با گل های مخروطی سفید یا گل های شکل زنگ معمولا به رنگ سبز است
[ترجمه گوگل]گیاه کالیفرنیا با گلهای مخروطی یا زنگ سفید معمولا سبز رنگی است
15. The circular points are really a degenerate conic.
[ترجمه ترگمان]این نقاط مدور واقعا a degenerate هستند
[ترجمه گوگل]نقاط مدور واقعا ساقه مخروطی منحط