کلمه جو
صفحه اصلی

clotted


بسته، دلمه شده، انبسته

انگلیسی به فارسی

لخته شده، لخته شدن، دلمه شدن


انگلیسی به انگلیسی

• congealed, coagulated

دیکشنری تخصصی

[زمین شناسی] لخته ای، بسته ،دلمه شده ،انبسته

جملات نمونه

1. clotted blood
خون دلمه شده

2. streets clotted with traffic
خیابان هایی که وسایط نقلیه آنها را بند آورده بود.

3. The blood around the wound clotted quickly.
[ترجمه ترگمان]خون اطراف زخم به سرعت منعقد شده بود
[ترجمه گوگل]خون در اطراف زخم به سرعت لخته شده است

4. The students clotted around the teacher.
[ترجمه ترگمان]دانش آموزان به دور معلم چنگ زدند
[ترجمه گوگل]دانش آموزان در اطراف معلم لخته بودند

5. Every morning this street is clotted with traffic.
[ترجمه ترگمان]هر روز صبح این خیابان پر از ترافیک است
[ترجمه گوگل]هر روز صبح این خیابان با ترافیک جمع شده است

6. An open razor, the blade thick with clotted blood lay on top of it, a few inches from his right hand.
[ترجمه ترگمان]یک تیغ شکافته، تیغه خون آلود خون آلود روی آن افتاده بود و چند اینچ با دست راستش فاصله داشت
[ترجمه گوگل]یک تیغه باز، تیغه ضخیم با خون ریخته شده در بالای آن، چند اینچ از دست راست خود

7. The clotted cream on the rhubarb had curdled.
[ترجمه ترگمان]بستنی خامه ای که روی ریواس بود بسته بود
[ترجمه گوگل]کرم لخته ای در رباب ها شکل گرفت

8. Blood had clotted on the cuts on his back and on his arms.
[ترجمه ترگمان]خون روی زخم پشتش ریخته بود و روی دست هایش خون ریخته بود
[ترجمه گوگل]خون بر روی کمربندهای پشت و بر روی بازوهایش چسبیده بود

9. The streets of the resort were clotted with cars and smothered in the smell of fried food and sun tan lotion.
[ترجمه ترگمان]خیابان ها پر از اتومبیل ها بود و در بوی غذای سرخ شده و لوسیون قهوه ای روشن شده بود
[ترجمه گوگل]خیابان های این مجتمع با ماشین ها ریخته شد و بوی غذا سرخ شده و لوسیون آفتابگردان خیره شد

10. I found there a rebel, covered with clotted blood, pillowing his head on the dead body of a comrade.
[ترجمه ترگمان]من در آنجا یک شورشی دیده بودم که آغشته به خون آغشته به خون بود و سرش را روی جسد یک رفیق قرار داده بود
[ترجمه گوگل]در آنجا یک شورشی یافتم که با خون ریخته شده پوشیده شده بود، سرش را روی بدن مرده یک رفیق قرار داد

11. Blood clotted her hair.
[ترجمه ترگمان]خون روی موهایش ریخته بود
[ترجمه گوگل]خون ریخته شده موهایش

12. To investigate diagnosis, causes and treatment of traumatic clotted hemothorax.
[ترجمه ترگمان]برای بررسی تشخیص، علل و درمان of clotted traumatic
[ترجمه گوگل]برای بررسی تشخیص، علل و درمان هموتوراکس انسداد آسیب دیده

13. Serve with a quenelle of clotted cream on top.
[ترجمه ترگمان]این غذا را با یک مشت کرم clotted سرو کنید
[ترجمه گوگل]خدمت با یک قهوه ای از کرم لخته شده در بالا

14. Finish with a quenelle of clotted cream.
[ترجمه ترگمان] با یه کرم پودر لخته تموم کن
[ترجمه گوگل]با یک قهوه ای از کرم لخته شده پایان دهید

15. To investigate diagnosis, causes and treatment of traumatic clotted hemothorax (TCHT).
[ترجمه ترگمان]برای بررسی تشخیص، علل و درمان of clotted traumatic (TCHT)
[ترجمه گوگل]برای بررسی تشخیص، علل و درمان هموتوراکس انسداد تروماتیک (TCHT)

پیشنهاد کاربران

لخته
دلمه شده
بسته
مسدود


کلمات دیگر: