کلمه جو
صفحه اصلی

protasis


معنی : مقدمه، نخستین قسمت درام قدیم رومی
معانی دیگر : (تئاتر) آغاز نمایش (که طی آن شخصیت ها به صحنه می آیند)

انگلیسی به فارسی

نخستین قسمت درام قدیم رومی، مقدمه


protasis، مقدمه، نخستین قسمت درام قدیم رومی


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
حالات: protases
• : تعریف: in a conditional sentence, the clause that expresses the condition, usu. beginning with "if". (Cf. apodosis.)

دیکشنری تخصصی

[ریاضیات] مقدم

مترادف و متضاد

مقدمه (اسم)
induction, preliminary, start, incipience, foretoken, introduction, exordium, preface, proem, catastasis, preamble, prelude, prologue, forepart, front matter, lead-up, protasis

نخستین قسمت درام قدیم رومی (اسم)
protasis


کلمات دیگر: