کلمه جو
صفحه اصلی

porrect


معنی : منبسط، بسط یافته، پهن شده، جلوگذاردن، دراز کردن، ارائه دادن
معانی دیگر : گسترده، منبسط کردن

انگلیسی به فارسی

بسط یافته، گسترده، پهن شده، منبسط، دراز کردن،جلوگذاردن، منبسط کردن، ارائه دادن


دیکشنری تخصصی

[زمین شناسی] مستقیم. بطور افقی بطرف جلو متمایل است ( معمولاً شاخکها )

مترادف و متضاد

منبسط (صفت)
cheerful, distent, expanded, patulous, porrect

بسط یافته (صفت)
expanded, porrect

پهن شده (صفت)
porrect

جلو گذاردن (فعل)
porrect

دراز کردن (فعل)
streak, extend, porrect, crane, lengthen, elongate, protract, prolong, prolongate

ارائه دادن (فعل)
submit, give, present, exhibit, put, tender, render, hold forth, produce, bring forward, propound, porrect, propone


کلمات دیگر: