دچار غانقرایایا فساداستخوان، داراى بافت مرده یا استخوان فاسد
necrotic
دچار غانقرایایا فساداستخوان، داراى بافت مرده یا استخوان فاسد
انگلیسی به فارسی
necrotic
انگلیسی به انگلیسی
• gangrenous; of gangrene
جملات نمونه
1. New-style concealed coccus can cause kidney tit necrotic and integrated proof, pyelonephritis and pyuria of similar kidney tubercular.
[ترجمه ترگمان]coccus پنهان به سبک جدید می تواند باعث ایجاد kidney، necrotic و اثبات یکپارچه، pyelonephritis و pyuria از کلیه similar مشابه شود
[ترجمه گوگل]کوکک های پنهان شده به سبک جدید می تواند اثبات نکروتیک و یکپارچه کلیه، پیلونفریت و pyuria از سلول های کلیوی مشابه را ایجاد کند
[ترجمه گوگل]کوکک های پنهان شده به سبک جدید می تواند اثبات نکروتیک و یکپارچه کلیه، پیلونفریت و pyuria از سلول های کلیوی مشابه را ایجاد کند
2. Is femur head necrotic is there method cure on present medical technology?
[ترجمه ترگمان]آیا necrotic head سر استخوان در حال حاضر روش درمانی برای این تکنولوژی پزشکی وجود دارد؟
[ترجمه گوگل]آیا فمور سر و گردن نیست آیا روش درمان پزشکی فن آوری در حال حاضر وجود دارد؟
[ترجمه گوگل]آیا فمور سر و گردن نیست آیا روش درمان پزشکی فن آوری در حال حاضر وجود دارد؟
3. Lesions consist of necrotic placentitis and interstitial mastitis in pregnant cows, and fibrinous pleuritis with interstitial pneumonia in aborted fetuses and newborn calves.
[ترجمه ترگمان]lesions شامل of placentitis و گسترش ورم پستان در گاوه ای باردار، و fibrinous pleuritis با ذات الریه میانی در جنین های سقط شده و گوساله ها شده است
[ترجمه گوگل]ضایعات شامل پلاکتی نکتروستیک و ماستیت بینابینی در گاوهای باردار و پلوریت فیبریون با پنومونی بینابینی در جنین های قطع شده و گوساله های تازه متولد شده است
[ترجمه گوگل]ضایعات شامل پلاکتی نکتروستیک و ماستیت بینابینی در گاوهای باردار و پلوریت فیبریون با پنومونی بینابینی در جنین های قطع شده و گوساله های تازه متولد شده است
4. Got femur head how necrotic disease treated?
[ترجمه ترگمان]یه سر استخوان ران چطور درمان کرده؟
[ترجمه گوگل]چگونه سرطان ران را درمان می کند؟
[ترجمه گوگل]چگونه سرطان ران را درمان می کند؟
5. Haemorrhagic and necrotic lesions were common and neuralgia was also a frequent sequelae in clinic.
[ترجمه ترگمان]ضایعات haemorrhagic و necrotic دارای آسیب های فراوانی به شمار می آمدند و neuralgia نیز به طور مکرر در کلینیک مورد استفاده قرار می گرفت
[ترجمه گوگل]ضایعات هموراژیک و نکروتیک رایج بود و نورالژی نیز عواقب مکرر در کلینیک بود
[ترجمه گوگل]ضایعات هموراژیک و نکروتیک رایج بود و نورالژی نیز عواقب مکرر در کلینیک بود
6. Ovicidal trait in DH lines was phenotyped by necrotic symptoms on the leaf sheaths due to ovicidal response.
[ترجمه ترگمان]ویژگی Ovicidal در خطوط DH توسط علایم necrotic در غلاف برگ ناشی از واکنش ovicidal نشان داده شده است
[ترجمه گوگل]صفات Ovicidal در خطوط DH فنوتیپی با نشانه های necrotic در غلاف برگ به علت پاسخ ovicidal
[ترجمه گوگل]صفات Ovicidal در خطوط DH فنوتیپی با نشانه های necrotic در غلاف برگ به علت پاسخ ovicidal
7. The extent of a necrotic lesion is be an important prognostic factor.
[ترجمه ترگمان]میزان ترشح یک necrotic دارای یک عامل تشخیصی مهم است
[ترجمه گوگل]میزان ضایعه نکروتیک یک عامل پیش آگهی مهم است
[ترجمه گوگل]میزان ضایعه نکروتیک یک عامل پیش آگهی مهم است
8. Black: Necrotic damage, and the target is weakened ( save ends ).
[ترجمه ترگمان]به لک: آسیب Necrotic، و هدف تضعیف می شود (ذخیره می شود)
[ترجمه گوگل]سیاه: آسیب نابجا، و هدف ضعیف شده است (صرفه جویی در به پایان می رسد)
[ترجمه گوگل]سیاه: آسیب نابجا، و هدف ضعیف شده است (صرفه جویی در به پایان می رسد)
9. Visible necrotic mass, swelling, tinnitus, hearing loss, facial palsy, otitis externa and otitis media are other presenting features.
[ترجمه ترگمان]mass necrotic مشهود، تورم، tinnitus، از دست دادن شنوایی، اختلالات چهره، otitis externa و otitis از دیگر ویژگی های ارائه شده اند
[ترجمه گوگل]تومور قابل مشاهده جفت، تورم، وزوز گوش، از دست دادن شنوایی، فلج صورت، عفونت اوتیتی و عفونت گوش میانی دیگر ویژگی های ارائه شده است
[ترجمه گوگل]تومور قابل مشاهده جفت، تورم، وزوز گوش، از دست دادن شنوایی، فلج صورت، عفونت اوتیتی و عفونت گوش میانی دیگر ویژگی های ارائه شده است
10. The necrotic tissue may drop out.
[ترجمه ترگمان]بافت مرده ممکن است از بین برود
[ترجمه گوگل]بافت نکروتیک ممکن است از بین برود
[ترجمه گوگل]بافت نکروتیک ممکن است از بین برود
11. The necrotic epithelium becomes embedded in exuding fibrin and red and white cells, so that a grayish pseudomembrane is formed-commonly over the tonsils, pharynx or larynx.
[ترجمه ترگمان]بافت پوششی از بافت necrotic در exuding و سلول های سفید و سفید قرار داده می شود، به طوری که a خاکستری رنگی معمولا بر روی the، حلق یا حنجره شکل می گیرد
[ترجمه گوگل]Epithelium necrotic در emuding فیبرین و سلول های قرمز و سفید تعبیه شده است، به طوری که یک pseudomembrane grayish تشکیل شده است - معمولا بیش از لوزه ها، حنجره و حنجره
[ترجمه گوگل]Epithelium necrotic در emuding فیبرین و سلول های قرمز و سفید تعبیه شده است، به طوری که یک pseudomembrane grayish تشکیل شده است - معمولا بیش از لوزه ها، حنجره و حنجره
12. There were large greyish membranes on the hypopharynx and the right tonsil, which was necrotic.
[ترجمه ترگمان]There بزرگ و خاکستری رنگی بر روی hypopharynx و the که مرده بود وجود داشت
[ترجمه گوگل]غشاء های بزرگ خاکستری بر روی هیپوفارنکس و لوزه های راست که به طور ناشتا بود، وجود داشت
[ترجمه گوگل]غشاء های بزرگ خاکستری بر روی هیپوفارنکس و لوزه های راست که به طور ناشتا بود، وجود داشت
13. Aspiration cytology of the neck mass showed only amorphous, necrotic material.
[ترجمه ترگمان]Aspiration cytology از جرم گردن فقط آمورف، مواد necrotic را نشان می دهد
[ترجمه گوگل]سیتولوژی آسپیراسیون توده گردن فقط مواد غیر آروماتیک و ناباروری را نشان می دهد
[ترجمه گوگل]سیتولوژی آسپیراسیون توده گردن فقط مواد غیر آروماتیک و ناباروری را نشان می دهد
14. Possession of species specific antigens could therefore be a disadvantage as these may be the ones that induce such necrotic reactions.
[ترجمه ترگمان]بنابراین تصرف آنتی ژن خاص گونه ها می تواند یک عیب محسوب شود چون این ممکن است آن هایی باشند که چنین واکنش های necrotic را تحریک می کنند
[ترجمه گوگل]در نتیجه داشتن آنتی ژن های خاص گونه می تواند منفی باشد زیرا ممکن است این موارد باعث ایجاد چنین واکنش های ناباروری شوند
[ترجمه گوگل]در نتیجه داشتن آنتی ژن های خاص گونه می تواند منفی باشد زیرا ممکن است این موارد باعث ایجاد چنین واکنش های ناباروری شوند
15. Direct laryngoscopy revealed narrowing of the glottis with diffuse ulcerative necrotic tissue.
[ترجمه ترگمان]laryngoscopy مستقیم، محدود شدن the با بافت necrotic ulcerative diffuse را آشکار کرد
[ترجمه گوگل]لارنگوسکوپی مستقیم، تنگی شکم را با بافت ناباروری منتشر زخم نشان داد
[ترجمه گوگل]لارنگوسکوپی مستقیم، تنگی شکم را با بافت ناباروری منتشر زخم نشان داد
پیشنهاد کاربران
بافت - سوخته ( سوختگی بافت گیاه )
necrosis یعنی بافت سوختگی
necrosis یعنی بافت سوختگی
نکروزه شدن یا بافت مردگی در گیاهان یا جانوران
کلمات دیگر: