1. Wipe that smirk off your face!
[ترجمه نیما] نیشت رو ببند.
[ترجمه ترگمان]! اون پوزخند رو از روی صورتت پاک کن
[ترجمه گوگل]پاک کردن آن را از چهره خود بیرون بکشید!
2. She had a selfsatisfied smirk on her face.
[ترجمه نیما] او نیشخند مسرت آمیزی روی لب داشت.
[ترجمه ترگمان]او پوزخند می زد و به صورتش پوزخند می زد
[ترجمه گوگل]او چهره ای از خود راضی داشت
3. The boys tried not to smirk.
[ترجمه نیما] پسرها زور می زدند نیش شان باز نشود.
[ترجمه ترگمان]پسرها سعی می کردند پوزخند نزنم
[ترجمه گوگل]پسران سعی نکردند اسرار کنند
4. He made no attempt to conceal his smirk.
[ترجمه ترگمان]او تلاشی برای پنهان کردن پوزخند او نکرد
[ترجمه گوگل]او تلاش نکرد تا عذاب او را پنهان کند
5. A smirk flickered at the corner of his mouth as he watched my struggle.
[ترجمه ترگمان]وقتی به مبارزه من نگاه می کرد، پوزخند مغرورانه در گوشه دهانش می چرخید
[ترجمه گوگل]وقتی که مبارزاتم را تماشا میکردم، عصبانی در گوشه ای از دهانش فریاد زد
6. It was hard not to smirk.
[ترجمه ترگمان]خیلی سخت بود که پوزخند نزنم
[ترجمه گوگل]سخت نیست که عذرخواهی کنی
7. "Comfortable?" he asked with a smirk.
[ترجمه پایداریم!] راحتی؟با نیشخند پرسید 😕
[ترجمه ترگمان]\"اعتماد به نفس\"؟ او با پوزخند پرسید: \" او با پوزخند پرسید
[ترجمه گوگل]راحت؟ او با عصبانیت پرسید:
8. He had a self-satisfied smirk on his face.
[ترجمه ترگمان]او پوزخند رضایت بخشی بر چهره داشت
[ترجمه گوگل]او روی صورت خود عذاب غرور داشت
9. She gave a knowing smirk.
[ترجمه ترگمان]او پوزخندی زد
[ترجمه گوگل]او یک سوزن دانا را داد
10. As he reviewed the figures a slight smirk crept over his face.
[ترجمه ترگمان]وقتی به اشباح نگاه کرد، پوزخند خفیفی بر چهره اش نقش بست
[ترجمه گوگل]همانطور که چهره ها را بررسی می کند، قهوه ای کم روی صورتش فرو می ریزد
11. Hebden's smile widened to a smirk with the relief of victory: the superintendent was about to leave.
[ترجمه ترگمان]لبخند Hebden با آرامش حاکی از پیروزی گشاد شد: مدیر می خواست از اینجا برود
[ترجمه گوگل]لبخند هیوندا با تسکین پیروزی که سرپرست در حال رفتن به آنجا بود، به سحر آمیز گسترش یافت
12. He saw the smirk on Donald's glassy face.
[ترجمه ترگمان]او پوزخند بر صورت شیشه ای دانلد را دید
[ترجمه گوگل]او عذاب را در صورت شیشه ای دونالد دید
13. The smirk spread into a smile.
[ترجمه ترگمان]پوزخند تبدیل به لبخند شد
[ترجمه گوگل]smirk به یک لبخند گسترش یافت
14. Tundrish leered back - a smirk generally twisted his spider tattoo into a predatory posture.
[ترجمه ترگمان]پوزخند شیطنت امیزی بر پشتش ظاهر شد و معمولا پوزخند می زد
[ترجمه گوگل]تندریش به عقب برگردانده می شود - یک قهوه ای به طور کلی خال کوبی عنکبوت خود را به یک وضعیت غارتگر تبدیل می کند
15. Reyes tells the story, now with a smirk, of constant batterings by admissions officers because of the standardized tests.
[ترجمه ترگمان]ریس در حال حاضر با پوزخند به داستان می گوید که به دلیل آزمون های استاندارد شده توسط افسران پذیرش ثابت شده است
[ترجمه گوگل]رئیس با توجه به آزمایشات استاندارد شده، در حال حاضر با عجله، داستان را از مامورین پذیرش می گیرد