کلمه جو
صفحه اصلی

extravert


روانشناسى : برونگرا

انگلیسی به فارسی

خارج کردن، دارای رویش برونی


انگلیسی به انگلیسی

• extrovert, one whose interest is directed outward, one who is open and uninhibited, one who has an outgoing disposition
turn outwards, direct outwards
extroverted, having an outgoing disposition, tending to direct one's interest and concern outward (psychology)

جملات نمونه

1. But even a dyed-in-the-wool extravert will sometimes choose to behave more demurely.
[ترجمه ترگمان]اما حتی یک برونگرا - پشم نیز گاهی اوقات انتخاب می کند که با وقار بیشتری رفتار کند
[ترجمه گوگل]اما حتی یک انفطار رنگ شده درون گاهی اوقات تصمیم میگیرد که رفتار غیرمعمولتری داشته باشد

2. Interesting, upon closer examination the characteristics of an extravert are characteristics that are valued in Western culture.
[ترجمه ترگمان]جالب است، با بررسی دقیق تر ویژگی های یک برونگرا ویژگی هایی هستند که در فرهنگ غربی ارزش دارند
[ترجمه گوگل]جالب توجه است، با بررسی دقیق تر ویژگی های خارج از کشور ویژگی هایی هستند که در فرهنگ غربی ارزش دارند

3. The problem: It always seems like the extravert and outspoken girls get all favors.
[ترجمه ترگمان]مشکل: همیشه به نظر می رسد که برونگرا و دخترهای رک همگی لطف دارند
[ترجمه گوگل]مشکل: همیشه به نظر می رسد که دختران فوق العاده و بی نظیر از همه دلخوشی ها لذت می برند

4. An extravert has a source and direction of energy expression mainly in the external world while the introvert has a source of energy mainly in the internal world.
[ترجمه ترگمان]یک برونگرا یک منبع و جهت بیان انرژی عمدتا در جهان خارجی دارد در حالی که فرد درون گرا منبع انرژی عمدتا در دنیای داخلی است
[ترجمه گوگل]Extravert دارای منبع و جهت بیان انرژی است که عمدتا در دنیای بیرونی است در حالی که درونگرا منبع انرژی عمدتا در دنیای داخلی است

5. The extravert needs to learn to slow down, but the introvert needs to learn to speak up.
[ترجمه ترگمان]برونگرا باید یاد بگیرد که کند کند اما فرد درون گرا باید یاد بگیرد که صحبت کند
[ترجمه گوگل]Extravert نیاز به یادگیری برای کم کردن سرعت دارد، اما درونی باید یاد بگیرد که صحبت کند

6. But keeping in mind that the extravert is not being intentionally malicious, the introvert has at least two options for handling this in a polite way.
[ترجمه ترگمان]اما به خاطر داشته باشید که برونگرا به طور عمدی مخرب نیست، فرد درون گرا حداقل دو گزینه برای رسیدگی به این موضوع به روش مودبانه دارد
[ترجمه گوگل]اما با توجه به این که Extravert عمدا مخرب نیست، Introvert دارای حداقل دو گزینه برای رسیدگی به این موضوع به روش مودبانه است

7. I: So you must be an extravert?
[ترجمه ترگمان]پس تو باید یه \"extravert\" باشی؟
[ترجمه گوگل]من: پس شما باید بیرون بیایید؟

8. 'The introvert may shut out the extravert, perhaps while silently nodding, or stop trying to contribute,' she says.
[ترجمه ترگمان]او می گوید که فرد درون گرا ممکن است برونگرا را خفه کند اما شاید در حالی که به آرامی سری تکان می دهد و یا تلاش برای مشارکت را متوقف می کند
[ترجمه گوگل]او می گوید: 'ممکن است درونگرا ممکن است خروجی را از بین ببرد، شاید در حالی که به طور صریح تکان می دهد یا تلاش خود را برای کمک به دیگران متوقف می کند '

9. It reveals that extravert and introvert raters interpreted the scoring scale differently whereas there was little effect on test taker's performance.
[ترجمه ترگمان]این نشان می دهد که برونگرا و درونگرا داشتن مقیاس امتیازدهی به طور متفاوت را تفسیر می کنند در حالی که تاثیر چندانی بر عملکرد فرد مورد آزمون وجود ندارد
[ترجمه گوگل]این نشان می دهد که برونگرا و درونگرا، تفسیر مقیاس به ثمر رساند متفاوت است، در حالی که اثر کمی بر عملکرد آزمون وجود دارد

10. So you must be an extravert?
[ترجمه ترگمان]پس تو باید یه \"extravert\" باشی؟
[ترجمه گوگل]بنابراین باید بیرون بیایید؟

11. The same conversation that energizes the extravert also drains the introvert.
[ترجمه ترگمان]همان گفتگویی که نشان می دهد افراد برونگرا نیز introvert را تخلیه می کنند
[ترجمه گوگل]همان مکالمه ای که انرژی فوق العاده را تحریک می کند، ورودی را نیز از بین می برد

12. I am a 70 percent extravert.
[ترجمه ترگمان]من یک برونگرا ۷۰ درصد هستم
[ترجمه گوگل]من 70 درصد اضطراب دارم

13. Extravert in your own style.
[ترجمه ترگمان]از روش خودت استفاده کن
[ترجمه گوگل]به سبک خودتان غلبه کنید

14. I know one person who tended to get a lot of visitors at work, and while he was actually an extravert, the frequent visits were slowing him down too much.
[ترجمه ترگمان]من کسی را می شناسم که تمایل دارد تعداد زیادی بازدیدکننده را در محل کار بگیرد، و در حالی که واقعا یک برونگرا بود، بازدیدهای مکرر او را زیاد کند
[ترجمه گوگل]من می دانم یکی از افرادی که تمایل داشتند تعداد زیادی از بازدیدکنندگان را در محل کار ببینند و در حالی که او واقعا بیرون از منزل بود، ملاقات های مکرر او را خیلی کم کرد

پیشنهاد کاربران

برونگرا، تیپ شخصیتی که علائق آن بیشتر متوجه محیط است و کمتر به افکار و احساساتی که جهان درونیش را میسازند توجه دارد


کلمات دیگر: