کلمه جو
صفحه اصلی

big stick


(امریکا - با حرف b و s بزرگ هم می نویسند) روش مذاکره و عمل که پشتوانه ی آن سیاست چماق بزرگ قدرت نظامی و اقتصادی باشد

انگلیسی به فارسی

(آمریکا - با حرف B و S بزرگ هم می‌نویسند) روش مذاکره و عمل که پشتوانهی آن سیاست چماق بزرگ قدرت نظامی و اقتصادی باشد


چوب بزرگ


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: political or military power, displayed or implied to intimidate or gain cooperation from potential adversaries, esp. as a foreign policy (often prec. by the).

جملات نمونه

1. Speak softly and carry a big stick.
[ترجمه ترگمان] آروم حرف بزن و یه چوب گنده بگیر
[ترجمه گوگل]آرام حرف بزن و چوب بزرگی را حمل کن

2. The mad man laid about him with a big stick.
[ترجمه ترگمان]مرد دیوانه با عصایش به اطراف تکیه داده بود
[ترجمه گوگل]مرد دیوانه او را با یک چوب بزرگ گذاشت

3. He armed himself with a big stick.
[ترجمه قانعی] او تکه چوبی بزرگ را جهت دفاع ازخود در دست داشت
[ترجمه ترگمان]خود را با چوبی بزرگ مسلح کرد
[ترجمه گوگل]او خود را با یک چوب بزرگ مسلح کرد

4. The farmer came after the intruders with a big stick.
[ترجمه ترگمان]کشاورز با چوب بزرگی به دنبال مهاجمان آمد
[ترجمه گوگل]کشاورز پس از مهاجم با یک چوب بزرگ آمد

5. The authorities used quiet persuasion instead of the big stick.
[ترجمه قانعی] مقامات حاکم بجای شدت عمل مطلق ، از بحث و گفتمان برای متقاعد کردن عامه بهره می جویند
[ترجمه ترگمان]مقامات به جای چوب بزرگ از متقاعد کردن آرام استفاده کردند
[ترجمه گوگل]مقامات، به جای چوب بزرگ، از تعصب آرام استفاده کردند

6. And a big stick comes in useful too.
[ترجمه ترگمان]و یک تکه بزرگ هم قابل استفاده است
[ترجمه گوگل]و یک چوب بزرگ نیز مفید است

7. Teddy Roosevelt whittled a big stick and beat on em for six years.
[ترجمه ترگمان]تدی روزولت \"یک چوب بزرگ تراشید و\" برای ۶ سال اونا رو شکست داد
[ترجمه گوگل]تدی روزولت یک چوب بزرگ را برداشت و شش سال به ضرب گلوله کشته شد

8. After the big stick came the carrot: he offered to pay my first month's rent at a hostel he knew.
[ترجمه ترگمان]بعد از آن چوب بزرگ، هویج را آورد و پیشنهاد کرد که کرایه ماه اول را در یک هتل کرایه کند
[ترجمه گوگل]پس از چوب بزرگ، هویج پیشنهاد داد که اجاره ی ماه اول خود را در یک خوابگاه که می دانست پرداخت کند

9. Speak softly and carry a big stick, you will go far. Theodore Roosevelt
[ترجمه ترگمان]به نرمی صحبت کنید و یک چوب بزرگ را حمل کنید، از اینجا دور خواهید شد \" تئودور روزولت \"
[ترجمه گوگل]با صدای بلند صحبت کنید و یک چوب بزرگ حمل کنید تئودور روزولت

10. Jones carried the big stick, going 3-for-5 and scoring twice.
[ترجمه ترگمان]جونز میله بزرگ را حمل کرد و به ۳ - ۵ رسید و دو بار گلزنی کرد
[ترجمه گوگل]جونز چوب بزرگ را برداشت، 3 تا 5 را برد و دو بار به ثمر رساند

11. Monroe doctrine lives on as Bush wields big stick.
[ترجمه ترگمان]دکترین Monroe همچنان که بوش عصای بزرگی را به کار می برد، زندگی می کند
[ترجمه گوگل]دکترین مونرو در حالی که بوش دارای چوب بزرگ است زندگی می کند

12. In place of a big stick, his is an approach that seeks to balance many perspectives on the same situation.
[ترجمه ترگمان]به جای یک تکه چوب بزرگ، رویکرد او رویکردی است که به دنبال تعادل چند دیدگاه در همان وضعیت است
[ترجمه گوگل]در عوض یک چوب بزرگ، او یک رویکرد است که به دنبال تعادل چشم انداز بسیاری در یک وضعیت مشابه است

13. This is the big stick treatment for violent criminals which is traditionally associated with an extreme Right-wing attitude.
[ترجمه ترگمان]این یک عملیات بزرگ برای جنایتکاران خشن است که به طور سنتی با نگرش افراطی افراطی همراه است
[ترجمه گوگل]این درمان بزرگ برای جنایتکاران خشونت آمیز است که به طور سنتی با نگرش افراطی راست روبرو است

14. It's called a big stick.
[ترجمه ترگمان]بهش میگن چوب
[ترجمه گوگل]این یک چوب بزرگ است

15. Sida Liu and Terence Halliday, who study the Chinese legal system, estimate hundreds of defense lawyers have been prosecuted under "Big Stick 30 "
[ترجمه ترگمان]\"لیو لیو\" و \"ترنس Halliday\" که سیستم قانونی چین را مورد مطالعه قرار می دهند، تخمین می زنند که صدها نفر از وکلای مدافع تحت پی گرد قانونی قرار گرفته اند
[ترجمه گوگل]سیدا لیو و ترنس هالیدی، که در نظام حقوقی چینی مطالعه می کنند، صدها وکیل مدافع را تحت عنوان 'بی اسکیم 30' محاکمه می کنند

پیشنهاد کاربران

ضربه سخت


کلمات دیگر: