کلمه جو
صفحه اصلی

entered

انگلیسی به فارسی

وارد شد، وارد شدن، داخل شدن، ثبت کردن، بدست اوردن، قدم نهادن در، داخل عضویت شدن، نام نویسی کردن، پا گذاشتن، در امدن، تو آمدن، تو رفتن


پیشنهاد کاربران

داخل شد

وارد شدن

وارد شد واردشدن یاداخل رفتن

وارد شد

معنی Sorry, the SMS instruction you entered is incorrect.

شرکت کردن

ورود

دخیل بود ؛ دخالت داشتن

Many gallent knightsentered the contest to win the princess

Check bnnbnncj3 for a little


کلمات دیگر: