• acceptable to the mind, reasonable, rational, logical
makes sense
انگلیسی به انگلیسی
پیشنهاد کاربران
منطقی هست که، با عقل جور در می آیدکه، به این معنی است که،
خودی نشان می دهد
حس میشود که
Sth that has a clear meaning and easy to underestand
معقول/معنادار است
با عقل جور درآمدن، منطقی بودن
با معنی بودن
Your story doesn't make any sense to me.
داستان شما اصلا با عقل جور در نمیاد
داستان شما اصلا منطقی نیست
با معنی بودن
Your story doesn't make any sense to me.
داستان شما اصلا با عقل جور در نمیاد
داستان شما اصلا منطقی نیست
قابل فهم
کلمات دیگر: