1. mehri sat astride a large white horse
مهری سوار بر اسب بزرگ و سفیدی بود.
2. She sat proudly astride her new motorbike.
[ترجمه ترگمان]او با غرور روی موتور سیکلت جدیدش نشسته بود
[ترجمه گوگل]او با افتخار زد و خورد موتور جدید خود را
3. That pretty girl rode astride the horse.
[ترجمه ترگمان]دختر خوشگل سوار اسب شد
[ترجمه گوگل]این دختر زیبا روراست اسب
4. Ladies ride horses by sitting astride or side-saddle.
[ترجمه ترگمان]خانم ها با سوار شدن بر اسب یا زین اسب سواری می کنند
[ترجمه گوگل]خانمها اسب سواری یا اسب سواری را سوار میکنند
5. He sat astride the horse.
[ترجمه ترگمان]بر اسب نشست
[ترجمه گوگل]او اسب سوار اسب شد
6. Napoleon stood astride the early 19th century like a giant.
[ترجمه ترگمان]ناپلئون در اوایل قرن نوزدهم مانند غولی قد برافراشت
[ترجمه گوگل]ناپلئون در اوایل قرن نوزدهم مانند غول پیکر ایستاد
7. He was still sitting astride the bike, balancing it with his long, lean legs tautly encased in black leather.
[ترجمه ترگمان]او هنوز روی دوچرخه نشسته بود و با پاهای دراز و لاغر خود با چرم سیاه پوشیده شده بود
[ترجمه گوگل]او هنوز دوچرخه سواری را نشانه می اندازد، با پاهای بلند و لاغرش که با چرم سیاه پوشانده شده است، آن را متعادل می کند
8. Feet astride, knees flexed, bodies perfectly balanced, the two began circling slowly, eyes locked, watchful.
[ترجمه ترگمان]دو پا بلند شدند، زانوهایش خم شد، بدن کاملا متعادل بود، هر دو به آرامی شروع به چرخیدن کردند، چشمانش بسته و گوش به زنگ بودند
[ترجمه گوگل]ساق پا، زانوها خمیدگی، بدن کاملا متعادل، دو شروع به چرخاندن به آرامی، چشم قفل شده، مراقب
9. He sat astride a ladder-backed wooden chair, his legs splayed out in front of him.
[ترجمه ترگمان]روی یک صندلی چوبی پشتی نشسته بود و پاهایش را بغل کرده بود
[ترجمه گوگل]او نشسته بود صندلی چوبی پشتی نردبان، پاهای او را در مقابل او پخش شده است
10. Budapest lies astride the river.
[ترجمه ترگمان]بوداپست در رودخانه آرمیده است
[ترجمه گوگل]بوداپست دریاچه رودخانه است
11. Holly was astride the supine form of one of the younger males, it was hard to tell which.
[ترجمه ترگمان]هالی بر روی تخت دراز کشیده یکی از مردان کوچک تر نشسته بود و گفتنش سخت بود
[ترجمه گوگل]هالی به شکل نازک یکی از جوانترین مردان بود، سخت بود که به آن بگوید
12. They were astride a single horse, tied back to back, being led along a skyline by the sheriff's posse.
[ترجمه ترگمان]آن ها سوار یک اسب تنها بودند که به عقب بسته شده بودند و به عقب بسته شده بودند
[ترجمه گوگل]آنها یک اسب سوار بودند که به عقب گره خورده بودند و در کنار یک خط افقی از سوی کلانتر هدایت می شدند
13. An old portrait shows her sitting astride a horse.
[ترجمه ترگمان]یک عکس قدیمی نشان می دهد که او سوار بر اسب نشسته است
[ترجمه گوگل]یک پرتره قدیمی نشان می دهد که اسبش نشسته است
14. He swung himself astride the dragon awkwardly, because Rincewind was hanging on to his belt.
[ترجمه ترگمان]او با ناراحتی اژدها را تکان داد، چون Rincewind به کمربندش آویخته شده بود
[ترجمه گوگل]او خود را در حال چرخش اژدها بی دست و پا، به دلیل Rincewind آویزان بود به کمربند خود
15. He stood there, legs astride.
[ترجمه ترگمان]او آنجا ایستاده بود، پاهایش را روی هم گذاشته بود
[ترجمه گوگل]او ایستاده بود، پاهای شوت