کلمه جو
صفحه اصلی

have got to

انگلیسی به انگلیسی

عبارت ( phrase )
• : تعریف: (present tense only) have to; must.

- I've got to leave here by six o'clock.
[ترجمه امیر علی گودرزی] ساعت شش باید اینجا را ترک کنم.
[ترجمه ترگمان] ساعت شش باید اینجا را ترک کنم
[ترجمه گوگل] باید شش ساعت به اینجا بروم

پیشنهاد کاربران

باید
مجبور بودن به انجام کاری

I have got to run
. . من محبورم فرار کنم

بالاخره، مثال، i, ve got to learn how to cook it, آخرش فهمیدم چطوری اون رو درست کنم


کلمات دیگر: