مکروه، بد، منفور
detested
مکروه، بد، منفور
انگلیسی به فارسی
متاسفم، بیزار بودن از، تنفر داشتن از، نفرت کردن
جملات نمونه
1. those detested criminals
آن بزهکاران منفور
2. Deep down, we had always detested each other.
[ترجمه ترگمان]در اعماق، همیشه از یکدیگر متنفر بودیم
[ترجمه گوگل]عمیق تر، ما همیشه همدیگر را ناراحت کرده بودیم
[ترجمه گوگل]عمیق تر، ما همیشه همدیگر را ناراحت کرده بودیم
3. Liz and Mo detested each other.
[ترجمه ترگمان] لیز \"و\" مو \"از همدیگه متنفر بودن\"
[ترجمه گوگل]لیز و مون همدیگر را ناراحت کردند
[ترجمه گوگل]لیز و مون همدیگر را ناراحت کردند
4. My mother detested him.
[ترجمه ترگمان]مادرم از او متنفر بود
[ترجمه گوگل]مادر من او را ناراحت کرد
[ترجمه گوگل]مادر من او را ناراحت کرد
5. It was a pity I detested both sea-food and olive oil.
[ترجمه ترگمان]حیف بود از هر دو غذای دریایی و روغن زیتون بدم می آمد
[ترجمه گوگل]این یک افتخار بود که من از غذاهای دریایی و روغن زیتون ناراضی بودم
[ترجمه گوگل]این یک افتخار بود که من از غذاهای دریایی و روغن زیتون ناراضی بودم
6. I detested spending two hours every day travelling to work and back.
[ترجمه ترگمان]من از این که دو ساعتی را صرف مسافرت و برگشتن می کردم نفرت داشتم
[ترجمه گوگل]من هر روز دو ساعت سفر صرف کار و عقب را انجام دادم
[ترجمه گوگل]من هر روز دو ساعت سفر صرف کار و عقب را انجام دادم
7. Although he detested journalism his Johnsonian manner and compelling character established him as one of Fleet Street's most charismatic figures.
[ترجمه ترگمان]هر چند که او از شیوه Johnsonian منزجر بود و منش compelling او را به عنوان یکی از most شخصیت های خیابان فلیت تشکیل می داد
[ترجمه گوگل]اگرچه او روزنامه نگاری را ناراحت کرد، او به شیوه ی جانسونی و شخصیت جالبی او را یکی از شخصیت های جذاب فلیتر خیابان کرد
[ترجمه گوگل]اگرچه او روزنامه نگاری را ناراحت کرد، او به شیوه ی جانسونی و شخصیت جالبی او را یکی از شخصیت های جذاب فلیتر خیابان کرد
8. No branch of nuclear technology is more detested and feared by the anti-nuclear and green lobbies than fast breeders.
[ترجمه ترگمان]هیچ شعبه ای از فن آوری هسته ای از the های ضد هسته ای و سبز تنفر نداشته و از breeders های سریع وحشت دارند
[ترجمه گوگل]هیچ شاخه ای از فن آوری هسته ای از لابی های ضد هسته ای و سبز از تولیدکنندگان سریع ترسناک نیست
[ترجمه گوگل]هیچ شاخه ای از فن آوری هسته ای از لابی های ضد هسته ای و سبز از تولیدکنندگان سریع ترسناک نیست
9. Jean detested being photographed.
[ترجمه ترگمان]از جین متنفر بود
[ترجمه گوگل]ژان متذکر شد که عکس گرفته شده
[ترجمه گوگل]ژان متذکر شد که عکس گرفته شده
10. When he was at school he detested football.
[ترجمه ترگمان]وقتی در مدرسه بود از فوتبال متنفر بود
[ترجمه گوگل]وقتی او در مدرسه بود فوتبال را از دست داد
[ترجمه گوگل]وقتی او در مدرسه بود فوتبال را از دست داد
11. Few women have been so worshipped and detested in their lifetime and by posterity.
[ترجمه ترگمان]تعداد کمی از زنان در عمر و آیندگان به این حد پرستش و متنفر بوده اند
[ترجمه گوگل]تعداد کمی از زنان در طول زندگی و با نسلی از آنها پرستش شده اند و از آنها متنفر هستند
[ترجمه گوگل]تعداد کمی از زنان در طول زندگی و با نسلی از آنها پرستش شده اند و از آنها متنفر هستند
12. Revered by millions, he is detested by countless others.
[ترجمه ترگمان]میلیون ها نفر از او نفرت دارند و عده بی شمار دیگری نیز از او متنفر هستند
[ترجمه گوگل]توسط میلیونها نفر که توسط چندین نفر احترام می گذارند، توسط دیگران بی گناه می شود
[ترجمه گوگل]توسط میلیونها نفر که توسط چندین نفر احترام می گذارند، توسط دیگران بی گناه می شود
13. He detested air travel.
[ترجمه ترگمان]از سفر هوایی نفرت داشت
[ترجمه گوگل]او سفر هوایی را ناراحت کرد
[ترجمه گوگل]او سفر هوایی را ناراحت کرد
14. After all, he detested physical pain and discomfort - and this excursion had promised both.
[ترجمه ترگمان]به هر حال از درد فیزیکی و ناراحتی نفرت داشت - و این گردش به هر دو قول داده بود
[ترجمه گوگل]پس از همه، او از درد و دل درد فیزیکی ناراضی بود - و این سفر به هر دو وعده داده بود
[ترجمه گوگل]پس از همه، او از درد و دل درد فیزیکی ناراضی بود - و این سفر به هر دو وعده داده بود
15. He detested starting the day with an argument.
[ترجمه ترگمان]از شروع یک مشاجره سخت نفرت داشت
[ترجمه گوگل]او با شروع یک روز با استدلال، از او متنفر بود
[ترجمه گوگل]او با شروع یک روز با استدلال، از او متنفر بود
پیشنهاد کاربران
متنفربودن
Hate
کلمات دیگر: