1- خود را جمع کردن، حلقه شدن، چنبر زدن (مثل مار)، پاهای خود را بر شکم جفت کردن، 2- فردار کردن، فر زدن، لوله شدن یا کردن
curl up
1- خود را جمع کردن، حلقه شدن، چنبر زدن (مثل مار)، پاهای خود را بر شکم جفت کردن، 2- فردار کردن، فر زدن، لوله شدن یا کردن
انگلیسی به فارسی
حلقه
انگلیسی به انگلیسی
عبارت ( phrase )
• : تعریف: to get into a comfortable sitting or reclining position.
• مشابه: huddle, nestle, nuzzle
• مشابه: huddle, nestle, nuzzle
- The cat curled up on the rug.
[ترجمه ترگمان] گربه روی فرش جمع شد
[ترجمه گوگل] گربه روی فرش پیچ خورده
[ترجمه گوگل] گربه روی فرش پیچ خورده
- We curled up together on the couch.
[ترجمه ترگمان] روی کاناپه جمع شدیم
[ترجمه گوگل] ما با هم روی نیمکت پیچ خورده ایم
[ترجمه گوگل] ما با هم روی نیمکت پیچ خورده ایم
• become curly, get twisted into ringlets; admit defeat
دیکشنری تخصصی
[نساجی] لوله شدن
جملات نمونه
1. The letter was now yellow and beginning to curl up.
[ترجمه ترگمان]اکنون نامه زرد شده بود و شروع به فر زدن می کرد
[ترجمه گوگل]نامه زرد شد و شروع به پیچ خوردن کرد
[ترجمه گوگل]نامه زرد شد و شروع به پیچ خوردن کرد
2. I just wanted to curl up and die when I spilt coffee on their new carpet!
[ترجمه فاطمه] فقط میخواستم خم شم و بمیرم وقتی قهوه رو روی فرش جدیدشون ریختم.
[ترجمه ترگمان]من فقط می خواستم وقتی روی فرش جدیدم قهوه ریختم بمیرم و بمیرم![ترجمه گوگل]من فقط می خواستم قهوه را روی فرش جدید خود ریختم و وقتی میرفتم میرفتم
3. In colder weather, your cat will curl up into a tight, heat-conserving ball.
[ترجمه ترگمان]در آب و هوای سرد، گربه شما به یک توپ تنگ کننده گرما و گرما تبدیل خواهد شد
[ترجمه گوگل]در هوای سردتر، گربه شما به یک توپ تنگ، گرم محافظت می شود
[ترجمه گوگل]در هوای سردتر، گربه شما به یک توپ تنگ، گرم محافظت می شود
4. A blow to the stomach made him curl up.
[ترجمه ترگمان]ضربه ای به شکم او را به هم زد
[ترجمه گوگل]ضربه ای به معده باعث شد تا او شکسته شود
[ترجمه گوگل]ضربه ای به معده باعث شد تا او شکسته شود
5. The paper started to shrivel and curl up in the heat.
[ترجمه ترگمان]کاغذ شروع به فر زدن کرد
[ترجمه گوگل]مقاله شروع به فرو ریختن و گرما کرد
[ترجمه گوگل]مقاله شروع به فرو ریختن و گرما کرد
6. I just wanted to curl up and go to sleep.
[ترجمه ترگمان]فقط دلم می خواست بنشینم و بخوابم
[ترجمه گوگل]من فقط می خواستم به قدم زدن و رفتن به خواب
[ترجمه گوگل]من فقط می خواستم به قدم زدن و رفتن به خواب
7. My father's bad jokes always make me curl up.
[ترجمه ترگمان]شوخی های بد پدرم همیشه باعث می شود که من curl شوم
[ترجمه گوگل]جوک های بد پدرم همیشه باعث می شوند که من از بین برود
[ترجمه گوگل]جوک های بد پدرم همیشه باعث می شوند که من از بین برود
8. Aim to curl up with your head and shoulders lifting clear of the mat.
[ترجمه ترگمان]هدف برای فر زدن با سر و شانه های خود که از پادری بلند می شوند
[ترجمه گوگل]قصد داریم با سر و شانه هایمان پاک کنیم
[ترجمه گوگل]قصد داریم با سر و شانه هایمان پاک کنیم
9. It was fantastic, my lip would curl up and my knee would go wobbly and I'd sing Blue Suede Shoes.
[ترجمه ترگمان]خیلی شگفت انگیز بود، لبم فر می خورد و زانوهایم می لرزیدند
[ترجمه گوگل]فوق العاده بود، لب من کج شد و زانوی من سرگردان بود و من آویزان کفش های زخم آبی
[ترجمه گوگل]فوق العاده بود، لب من کج شد و زانوی من سرگردان بود و من آویزان کفش های زخم آبی
10. Maybe if she could just curl up on her bed and sleep for a while she'd feel better.
[ترجمه ترگمان]شاید اگر می توانست روی تختش خم شود و مدتی بخوابد تا احساس بهتری داشته باشد
[ترجمه گوگل]شاید اگر او فقط می تواند بر روی تخت خوابش بگذارد و برای مدتی بخوابد، احساس بهتر می شود
[ترجمه گوگل]شاید اگر او فقط می تواند بر روی تخت خوابش بگذارد و برای مدتی بخوابد، احساس بهتر می شود
11. Touch it again, and it will curl up again, and then stretch out once more.
[ترجمه ترگمان]آن را لمس کنید و دوباره به خود پیچید و سپس بار دیگر حرکت خواهد کرد
[ترجمه گوگل]دوباره آن را لمس کنید و دوباره دوباره آن را بچرخانید و سپس یک بار دیگر بکشید
[ترجمه گوگل]دوباره آن را لمس کنید و دوباره دوباره آن را بچرخانید و سپس یک بار دیگر بکشید
12. Carla would curl up on his lap and hold her hands over her ears desperately trying to block out their arguing.
[ترجمه ترگمان]کارلا می خواست روی زانوهایش خم شود و با ناامیدی دست هایش را روی گوش هایش نگه داشت و سعی می کرد آن ها را از بحث خارج کند
[ترجمه گوگل]کارلا در دامان خود فرو می ریزد و دستانش را روی گوشش می اندازد و به شدت سعی می کند تا استدلال خود را مسدود کند
[ترجمه گوگل]کارلا در دامان خود فرو می ریزد و دستانش را روی گوشش می اندازد و به شدت سعی می کند تا استدلال خود را مسدود کند
13. I crawl into my sleeping bag and curl up in a tight ball.
[ترجمه ترگمان]به درون کیسه خوابم خزیدم و با یک توپ محکم به آن حلقه می زنم
[ترجمه گوگل]من به کیسه خوابم فرو می ریزم و در یک توپ تنگ می شوم
[ترجمه گوگل]من به کیسه خوابم فرو می ریزم و در یک توپ تنگ می شوم
14. I had wanted to curl up in my sleeping-bag on the ground.
[ترجمه ترگمان]دلم می خواست که در کیسه خواب روی زمین بنشینم
[ترجمه گوگل]من می خواستم در کیسه خوابم بر روی زمین پیچ خورده باشم
[ترجمه گوگل]من می خواستم در کیسه خوابم بر روی زمین پیچ خورده باشم
15. The baby would instantly either curl up with horror or smile pleasantly.
[ترجمه ترگمان]بچه فورا یا با وحشت خم می شد و با خوش رویی لبخند می زد
[ترجمه گوگل]کودک فورا یا با ترس و لرز و یا لبخند به آرامی
[ترجمه گوگل]کودک فورا یا با ترس و لرز و یا لبخند به آرامی
پیشنهاد کاربران
پاها را به هم چسباندن و دراز کشیدن درجایی ( برای خواندن کتاب و. . . )
لم دادن
بالا کشیدن صفحه ( در کامپیوتر )
آویزان کردن چیزی
گردی یا حلقه
کِز کردن. یک گوشه، خود را جمع کردن و نشستن
خجالت زده شدن. شرمنده شدن
پاها را در شکم جمع کردن
حالت جنینی خوابیدن
حالت جنینی خوابیدن
چمباتمه زدن
خود را جمع کردن , چنبر زدن ؛ پیچ خوردن ( دود , لبه کاغذ )
# The cat curled up on the rug
# She curled up on the sofa to watch TV
# Smoke curled up from his cigarette
# Smoke was curling up from the chimney
# The paper started to shrivel and curl up in the heat
# The cat curled up on the rug
# She curled up on the sofa to watch TV
# Smoke curled up from his cigarette
# Smoke was curling up from the chimney
# The paper started to shrivel and curl up in the heat
کلمات دیگر: