بلوط کردن، لکه دار کردن یا شدن
blotting
انگلیسی به فارسی
انگلیسی به انگلیسی
• obscuring; absorbing, soaking up
erasing, eliminating; blotching, staining
erasing, eliminating; blotching, staining
جملات نمونه
1. ink permeates blotting paper
جوهر در کاغذ خشک کن پخش می شود.
2. One dab with blotting - paper and the ink was dry.
[ترجمه ترگمان]یک قطره مرکب از کاغذ خشک کن و جوهر خشک شده بود
[ترجمه گوگل]یک عینک با بوتینگ - کاغذ و جوهر خشک بود
[ترجمه گوگل]یک عینک با بوتینگ - کاغذ و جوهر خشک بود
3. Dark clouds were blotting out the sun.
[ترجمه ترگمان]ابره ای تیره از خورشید محو شده بودند
[ترجمه گوگل]ابرهای تاریک از خورشید خالی شدند
[ترجمه گوگل]ابرهای تاریک از خورشید خالی شدند
4. Ink permeates the blotting paper.
[ترجمه ترگمان]جوهر به کاغذ خشک کن نفوذ می کند
[ترجمه گوگل]جوهر کاغذی را پر می کند
[ترجمه گوگل]جوهر کاغذی را پر می کند
5. He blotted the page carefully with blotting paper.
[ترجمه ترگمان]کاغذ را با دقت به دقت ورق زد
[ترجمه گوگل]او صفحه را به دقت با کاغذ blotting پاکسازی کرد
[ترجمه گوگل]او صفحه را به دقت با کاغذ blotting پاکسازی کرد
6. Blotting paper absorbs ink.
[ترجمه ترگمان]کاغذ blotting، جوهر را جذب میکنه
[ترجمه گوگل]مقاله باطله جوهر را جذب می کند
[ترجمه گوگل]مقاله باطله جوهر را جذب می کند
7. All this absorbs the Beaujolais like blotting paper soaks ink.
[ترجمه ترگمان]همه اینا، the مثل کاغذ خشک کن را جذب میکنه
[ترجمه گوگل]همه این ها Beaujolais را جذب می کنند مانند کاغذ های رنگی جوهر
[ترجمه گوگل]همه این ها Beaujolais را جذب می کنند مانند کاغذ های رنگی جوهر
8. We have discussed the inherent difficulty of Southern blotting above.
[ترجمه ترگمان]ما دشواری های ذاتی of جنوبی را در بالا مورد بحث قرار دادیم
[ترجمه گوگل]ما در مورد مشکل ذاتی جنوب بلوتینگ در بالا بحث کرده ایم
[ترجمه گوگل]ما در مورد مشکل ذاتی جنوب بلوتینگ در بالا بحث کرده ایم
9. These moistened globules should be dried on blotting paper and then put in a sealed bottle, and labelled 0/
[ترجمه ترگمان]این globules moistened باید روی کاغذ خشک کن خشک شود و سپس در یک بطری مهر شده قرار داده شود و آن را ۰ \/ ۰ برچسب بزنند
[ترجمه گوگل]این گلوله های مرطوب باید روی کاغذ Blotting خشک شوند و سپس در یک بطری مهر و موم شده قرار داده و برچسب 0 /
[ترجمه گوگل]این گلوله های مرطوب باید روی کاغذ Blotting خشک شوند و سپس در یک بطری مهر و موم شده قرار داده و برچسب 0 /
10. Dark heavy clouds were crawling across the sky, blotting out the stars.
[ترجمه ترگمان]ابره ای تیره تیره بر فراز آسمان می خزید و ستارگان را پاک می کرد
[ترجمه گوگل]ابرهای سنگین تاریک در سراسر آسمان خزنده شدند، ستاره ها را از بین می برد
[ترجمه گوگل]ابرهای سنگین تاریک در سراسر آسمان خزنده شدند، ستاره ها را از بین می برد
11. Water will permeate blotting paper.
[ترجمه ترگمان]آب بر روی کاغذ خشک کن نفوذ می کند
[ترجمه گوگل]آب کاغذی را پر می کند
[ترجمه گوگل]آب کاغذی را پر می کند
12. Then have them put the blotting paper inside the cup, with the ink above the water.
[ترجمه ترگمان]سپس کاغذ خشک کن را داخل فنجان گذاشت، با جوهر روی آب
[ترجمه گوگل]سپس آنها را داخل کاغذ بطری قرار داده و جوهر را بالای آب قرار دهید
[ترجمه گوگل]سپس آنها را داخل کاغذ بطری قرار داده و جوهر را بالای آب قرار دهید
13. A recent study which used the western blotting technique also showed an antibody against granulocytes in similar patients.
[ترجمه ترگمان]مطالعه اخیر که از تکنیک وسترن بلات استفاده کرد نیز آنتی بادی در برابر granulocytes در بیماران مشابه نشان داد
[ترجمه گوگل]یک مطالعه اخیر که با استفاده از تکنیک غربالگری غربی انجام شد، همچنین در بیماران مشابه آنتی بادی علیه گرانولوسیت ها نشان داد
[ترجمه گوگل]یک مطالعه اخیر که با استفاده از تکنیک غربالگری غربی انجام شد، همچنین در بیماران مشابه آنتی بادی علیه گرانولوسیت ها نشان داد
14. Follow-up Make indicator strips by cutting blotting paper or heavy construction paper into strips and dipping them in the cabbage water.
[ترجمه ترگمان]پی گیری، نوارهای شاخص را با قطع کردن کاغذ خشک کن و یا کاغذ ساخت وساز سنگین به نوارها و فرو بردن آن ها در آب کلم دنبال کنید
[ترجمه گوگل]پیگیری ساخت نوار نشانگر با برش کاغذ بافت یا کاغذ ساخت و ساز سنگین را به نوار و غوطه ور کردن آنها را در کلم آب
[ترجمه گوگل]پیگیری ساخت نوار نشانگر با برش کاغذ بافت یا کاغذ ساخت و ساز سنگین را به نوار و غوطه ور کردن آنها را در کلم آب
پیشنهاد کاربران
در زیست شناسی ب معنای لکه گذاری
کلمات دیگر: