کلمه جو
صفحه اصلی

chess


معنی : شطرنج، مهرهء بازی
معانی دیگر : شترنگ، (گیاه شناسی) دم روباه (bromus secalinus علفی که در مزارع گندم و سایر غلات می روید)

انگلیسی به فارسی

شطرنج، مهرهء بازی


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: a game of strategy for two people in which each player starts with a king and queen, two each of bishops, knights, and rooks, and eight pawns and in which the object is to trap the opponent's king.
اسم ( noun )
• : تعریف: any of a variety of weedy grasses, esp. cheat.
اسم ( noun )
حالات: chess, chesses
• : تعریف: a floor board of a pontoon bridge.

• board game (played by two people)
chess is a game for two people, played on a chessboard. each player has 16 pieces, including a king. you try to move your pieces so that your opponent cannot prevent his or her king from being taken.

مترادف و متضاد

شطرنج (اسم)
chess

مهرهء بازی (اسم)
chess

جملات نمونه

1. chess as contrasted with backgammon
شطرنج در مقایسه با تخته نرد

2. chess master
استاد شطرنج،قهرمان شطرنج

3. chess player
شطرنج باز

4. a chess fiend
خوره ی شطرنج

5. his mastery of chess
مهارت او در شطرنج

6. to excel in chess
در شطرنج برتر بودن

7. her only recreation was chess
شطرنج یگانه سرگرمی او بود.

8. since i hadn't played chess for years i felt a bit rusty
چون سال ها بود شطرنج بازی نکرده بودم احساس می کردم که کمی کند شده ام.

9. an isolate pawn in a chess game
(سرباز) پیاده ی تک افتاده در بازی شطرنج

10. he is a demon at chess
او در شطرنج معرکه است،او خدای شطرنج است.

11. to play a mean game of chess
ماهرانه شطرنج بازی کردن

12. to initiate someone into the game of chess
(فوت و فن) بازی شطرنج را به کسی آموختن

13. You can't match him in chess.
[ترجمه ترگمان]تو نمی توانی با او در شطرنج مسابقه بدهی
[ترجمه گوگل]شما نمیتوانید او را در شطرنج مطابقت دهید

14. In chess there are typically about 36 legal moves from any given board position.
[ترجمه ترگمان]در شطرنج به طور معمول ۳۶ حرکت قانونی از هر یک از این مشاغل وجود دارد
[ترجمه گوگل]در شطرنج معمولا حدود 36 حرکت قانونی از هر موقعیت هیئت مدیره مشخص وجود دارد

15. He brushed up on his chess.
[ترجمه ترگمان]با دست شطرنج خود را کنار زد
[ترجمه گوگل]او شطرنج خود را زد

16. The World Chess Federation has affiliates in around 120 countries.
[ترجمه ترگمان]فدراسیون شطرنج جهان وابسته به حدود ۱۲۰ کشور است
[ترجمه گوگل]فدراسیون جهانی شطرنج دارای وابستگان در حدود 120 کشور است

17. There will be a chess competition next week.
[ترجمه ترگمان]هفته آینده یک مسابقه شطرنج برگزار می شود
[ترجمه گوگل]یک هفته آینده رقابت های شطرنج برگزار خواهد شد

18. The two retired workers are playing at chess.
[ترجمه مهدی] دو کارگر بازنشسته دارند شطرنج بازی می کنند
[ترجمه ترگمان]دو کارگر بازنشسته در شطرنج بازی می کنند
[ترجمه گوگل]دو کار بازنشسته در شطرنج بازی می کنند

19. Chess requires a very high level of concentration.
[ترجمه ترگمان]شطرنج نیازمند سطح بالایی از غلظت است
[ترجمه گوگل]شطرنج نیاز به غلظت بسیار بالایی دارد

20. She learned all the chess moves when she was four.
[ترجمه سمانه] او تمام مهارت های شطرنج را آموخت وقتی چهار ساله بود
[ترجمه ترگمان]وقتی چهار سالش بود، همه حرکات شطرنج را یاد گرفت
[ترجمه گوگل]او چهار بار شطرنج را یاد گرفت

chess player

شطرنج‌باز


پیشنهاد کاربران

a game that two people play with pieces called chessmen on a board that has black and white squares on it

شطرنج بازی کردن

شطرنج یا مهره شطرنج

بازی شطرنج


شطرنج

Chess : بازی شطرنج
Cheese : پنیر
Chinese : چینی
Chase : تعقیب کردن
Chest : سینه - قسمت بالای شانه ها - قفسه و صندوق - جعبه
Chose : گذشته فعل choose به معنی انتخاب کردن

بد نیست اسامی مهره های شطرنج رو در زبان انگلیسی بدونیم :
King : شاه
Queen : ملکه
Bishop : فیل
Knight : اسب
Rook : قلعه
Pawn : سرباز
*مهمترین مهره king و قدرتمندترین مهره queen هست

موقعیت های مهره ها هم به شکل زیره :
Figure 1: Position of chessmen at the beginning of a game. They are queen's rook ( QR ) , queen's knight ( QN ) , queen's bishop ( QB ) , queen ( Q ) , king ( K ) , king's bishop ( KB ) , king's knight ( KN ) , king's rook ( KR ) ; the chessmen in front of these pieces are the pawns.

یعنی، شطرنج، مهره بازی


کلمات دیگر: