کلمه جو
صفحه اصلی

alarm clock


معنی : ساعت زنگی، ساعت شماطهای
معانی دیگر : ساعت شماطه دار، ساعت زنگدار، ساعت شماطه ای ساعت شماطه ای، بیدارکن، خیزانک

انگلیسی به فارسی

ساعت شماطه‌ای


ساعت زنگدار، ساعت زنگی، ساعت شماطهای


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: a clock with a bell or buzzer that can be set to sound at a chosen time.

• type of clock which can be set to ring at a certain hour
an alarm clock is a clock that you can set so that it wakes you up at a particular time.

مترادف و متضاد

ساعت زنگی (اسم)
alarm, alarm clock, repeater, striker

ساعت شماطه ای (اسم)
alarm clock

جملات نمونه

1. I've set my alarm clock for six tomorrow.
[ترجمه سنا] من ساعت را برای شش صبح تنظیم کردە ام
[ترجمه محسن] من ساعت را برای شش صبح فردا کوک کرده ام
[ترجمه ترگمان]من ساعت شش را برای شش فردا تنظیم کرده ام
[ترجمه گوگل]ساعت هشدار من برای شش فردا تنظیم کرده ام

2. Not every morning wake up your alarm clock, but dream!
[ترجمه ترگمان]نه، هر بامداد ساعت alarm را بیدار کنید، اما خواب!
[ترجمه گوگل]هر روز صبح روز بیدار شدن از خواب بیدار می شود، اما رویای!

3. Did the alarm clock go off ?
[ترجمه حمید] آیا زنگ هشدار ساعت قطع شد؟
[ترجمه بهاره] آیا زنگ هشدار به صدا درآمد ؟
[ترجمه ترگمان]زنگ خطر قطع شد؟
[ترجمه گوگل]آیا ساعت زنگ دار برداشته شد؟

4. Please turn off the alarm clock.
[ترجمه ترگمان]لطفا زنگ ساعت رو خاموش کنید
[ترجمه گوگل]لطفا ساعت هشدار را خاموش کنید

5. I set the alarm clock for
[ترجمه ترگمان]زنگ ساعت را به صدا در آوردم
[ترجمه گوگل]ساعت زنگ دار را تنظیم کردم

6. Would you turn off the alarm clock?
[ترجمه ترگمان]زنگ خطر رو خاموش می کنی؟
[ترجمه گوگل]آیا ساعت زنگ دار را خاموش می کنید؟

7. Did the alarm clock buzz?
[ترجمه ترگمان]زنگ هشدار زنگ ساعت زنگ زد؟
[ترجمه گوگل]زنگ ساعت زنگ زد؟

8. The alarm clock awoke me on time.
[ترجمه ترگمان]زنگ ساعت زنگ ساعت مرا بیدار کرد
[ترجمه گوگل]ساعت زنگ دار در زمان من بیدار شد

9. My alarm clock didn't go off this morning.
[ترجمه حامد] ساعت من امروز صبح زنگ نزد.
[ترجمه ترگمان]ساعت شماطه دار من امروز صبح بیرون نرفت
[ترجمه گوگل]ساعت زنگ هشدار من این صبح نیست

10. Mary set her alarm clock for 6:30 am .
[ترجمه ترگمان]مری ساعت زنگ را برای ساعت ۶: ۳۰ صبح تنظیم کرد
[ترجمه گوگل]ماری ساعت زنگ دار را برای ساعت 6:30 تنظیم کرد

11. He was woken by the radio alarm clock blasting out rock music.
[ترجمه ترگمان]ساعت زنگ هشدار رادیویی از خواب بیدار شد و صدای موسیقی راک را منفجر کرد
[ترجمه گوگل]او توسط ساعت زنگ دار رادیو انفجار موسیقی راک بود

12. I've set the alarm clock to go off at 7 am.
[ترجمه ترگمان]ساعت شماطه دار را تنظیم کردم که ساعت ۷ حرکت کنم
[ترجمه گوگل]من ساعت هشدار را تنظیم کرده ام تا ساعت 7 صبح بروم

13. I set the alarm clock for 7 o'clock.
[ترجمه ترگمان]زنگ ساعت را ساعت هفت تنظیم کردم
[ترجمه گوگل]ساعت هشدار را برای ساعت 7 تنظیم کردم

14. The alarm clock went off,(Sentence dictionary) but she didn't stir.
[ترجمه ترگمان]ساعت زنگ خاموش شد، (فرهنگ لغت نامه)اما او تکان نخورد
[ترجمه گوگل]ساعت زنگ دار رفت، (فرهنگ لغت جمله) اما او هم زدن نیست

15. This alarm clock takes two medium-sized batteries.
[ترجمه ترگمان]این ساعت زنگ ساعت دو باتری متوسط را می گیرد
[ترجمه گوگل]این ساعت زنگدار دو باتری متوسط ​​را می گیرد

پیشنهاد کاربران

زنگ ساعت

ساعت زنگ دار

تنظیم زنگ ساعت

تنظیم ساعت زنگ دار


کلمات دیگر: