(عامیانه) سپر افکندن، لنگ انداختن، تسلیم شدن
throw in the towel
(عامیانه) سپر افکندن، لنگ انداختن، تسلیم شدن
انگلیسی به فارسی
دست برداشتن، ترک کردن، منصرف شدن، تسلیم شدن
پرتاب در حوله
انگلیسی به انگلیسی
مترادف و متضاد
To give up, leave or quit
Synonyms: back down, cancel, give up, renege, surrender, avoid, back pedal, beg off, blow it off, chicken out, cop out, get cold feet, go back on, recant, resign, scratch, shy from, weasel out, welsh, wiggle out, worm out
Antonyms: enter, participate
جملات نمونه
[ترجمه گوگل]من آماده ام تا در حوله پرتاب کنم
[ترجمه گوگل]ما نمی خواهیم به حوله برسیم، زیرا ما یک بازی را از دست دادیم
[ترجمه گوگل]او قول داد که هرگز در حوله پرتاب نخواهد کرد
[ترجمه گوگل]این نباید بگوید که تئاتر باید در حوله پرتاب کند
[ترجمه گوگل]اما توسعه دهندگان ابزارها هنوز در حوله نباید پرتاب کنند
[ترجمه گوگل]ما در حال حاضر بیش از حد سخت کار کرده ایم تا حوله را بکشیم
[ترجمه گوگل]این بازی هنوز تمام نشده است به زودی در حوله پرتاب نکنید!
[ترجمه گوگل]اکثر کسب و کار ها در حوله پرتاب نمی کنند آنها فقط سازماندهی مجدد می کنند تا بتوانند بهتر عمل کنند
[ترجمه گوگل]او در نهایت در حوله پرتاب می شود و رها می شود
[ترجمه گوگل]در حوله پرتاب نکنید
[ترجمه گوگل]من در حوله پرتاب می کنم
[ترجمه گوگل]یک کیسه خواب خوب فصل 4-5 باید برای هر کسی که در حوله پرتاب می شود در صبح زودتر اکتبر باشد
[ترجمه گوگل]شما می خواهید به اجرا بپردازید زیرا شما هرگز نمی خواهید حوله را پرتاب کنید
[ترجمه گوگل]پس از دو مایل ماراتن، اندی و جسیکا تصمیم گرفتند حوله را بفروشند
He threw in the towel and left his job as he was unhappy.
او منصرف شد و چون ناراضی بود کار خود را ترک کرد.
Three of the original five candidates for the Democratic presidential nomination have now thrown in the towel.
سه نفر از پنج نامزد اصلی ریاست جمهوری دموکرات اکنون کنار کشیدهاند.
Unable to decide upon a venue, the team threw in the towel and cancelled the event.
عاجز از تصمیم گیری در مورد محل برگزاری، تیم منصرف شد و این رویداد را لغو کرد.