1. He had to go through the usual rigmarole of signing legal papers in order to complete the business deal.
[ترجمه ترگمان]او مجبور بود که طبق معمول برای تکمیل کار، کاغذهای قانونی را امضا کند
[ترجمه گوگل]او مجبور بود از طرزالعمل معمولی امضاء مقالات حقوقی برای تکمیل معامله تجاری استفاده کند
2. I don't want to go through the rigmarole of taking him to court.
[ترجمه ترگمان]من نمی خواهم که او را به دادگاه ببرم
[ترجمه گوگل]من نمیخواهم از طریق فرمانبرداری از او به دادگاه بروم
3. Then the whole rigmarole starts over again.
[ترجمه ترگمان]پس از آن همه چرت و پرت دوباره شروع شد
[ترجمه گوگل]سپس کل رمیکال دوباره شروع می شود
4. I've never heard such a rigmarole.
[ترجمه ترگمان]تا حالا همچین حرفی نشنیده بودم
[ترجمه گوگل]من هرگز چنین حادثه ای را شنیده ام
5. She turned up an hour late with some rigmarole about catching the wrong train.
[ترجمه ترگمان]برای گرفتن قطار اشتباه یک ساعت تاخیر کرد
[ترجمه گوگل]او یک ساعت در اواخر ظاهر شد و بعضی از مأموریت ها در مورد گرفتن قطار اشتباه
6. I couldn't face the whole rigmarole of getting a work permit again.
[ترجمه ترگمان]نمی توانستم به این نتیجه برسم که دوباره شروع کارم را ازسر بگیرم
[ترجمه گوگل]من نمی توانستم مجددا از مجوز کار مجوز بگیرم
7. The customs officials made us go through the rigmarole of opening up our bags for inspection.
[ترجمه ترگمان]ماموران گمرک ما را وادار کردند که برای بازرسی چمدان ها را باز کنیم
[ترجمه گوگل]مقامات گمرکی ما را از طریق رفع موانع باز نمودن کیسه های ما را برای بازرسی انجام دادند
8. Or do you go through a rigmarole of inserting diaphragms or taking pills?
[ترجمه ترگمان]یا راجع به چرت و پرت کردن diaphragms یا قرص مصرف می کنی؟
[ترجمه گوگل]یا آیا شما از طریق یک دیسکو از طریق قرار دادن دیافراگم یا مصرف قرص می روید؟
9. After all this rigmarole, they were to write a story to fit the words and pictures they had chosen.
[ترجمه ترگمان]پس از این همه داستان، آن ها می بایست داستانی برای متناسب کردن کلمات و تصاویری که انتخاب کرده بودند، بنویسند
[ترجمه گوگل]پس از تمام این رژیمورول، آنها برای نوشتن یک داستان، متناسب با کلمات و تصاویری که انتخاب کرده بودند، نوشته بودند
10. It was a rigmarole, a muddled torrent of words, not easy to follow and yet startling.
[ترجمه ترگمان]کلمات نامفهوم و نامفهوم از کلمات بود که به آسانی نمی توانستند از آن پیروی کنند و با این همه تکان دهنده بود
[ترجمه گوگل]این یک جنگجو بود، سرگردان از کلمات پیچیده، آسان برای پیگیری و در عین حال شگفت آور است
11. The nightly rigmarole of getting her settled is finally over.
[ترجمه ترگمان]هر شب که راجع به این موضوع صحبت کنیم بالاخره کارش تمام می شود
[ترجمه گوگل]در نهایت به پایان رسیده است
12. Going through that rigmarole wouldn't protect what we have at all.
[ترجمه ترگمان]ادامه دادن این حرف ها از اون چیزی که ما داریم محافظت نمی کنه
[ترجمه گوگل]رفتن از طریق آن rigmarole نمی تواند محافظت از آنچه که ما در همه
13. None of this rigmarole had occurred to him before he spoke.
[ترجمه ترگمان]قبل از این که حرف بزند، هیچ یک از این حرف ها به ذهنش خطور نکرده بود
[ترجمه گوگل]قبل از اینکه او صحبت کند، هیچ یک از این ریزبینی ها پیش از او رخ نداده بود
14. She told me some rigmarole or other having lost her keys.
[ترجمه ترگمان]او به من یک سری چرت و پرت گفته بود که کلیدش را گم کرده بودم
[ترجمه گوگل]او به من گفت بعضی از ریمل مورل و یا دیگر کلید های او را از دست داده اند