کلمه جو
صفحه اصلی

rigmarole


معنی : بی معنی، چرند، جفنگ، حرف بی ربط
معانی دیگر : چرند (چرندیات)، یاوه گویی، حرف(های) بیهوده، بی ربط

انگلیسی به فارسی

چرند، جفنگ، حرف بی ربط، بی ربط، بی معنی


rigmarole، حرف بی ربط، بی معنی، چرند، جفنگ


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: a complicated, unnecessarily involved procedure or process.

- Why do we have to go through all this rigmarole just to get a license?
[ترجمه ترگمان] چرا باید همه این چرندیات رو برای گرفتن گواهی نامه انجام بدیم؟
[ترجمه گوگل] چرا ما باید از طریق تمام این rigmarole را فقط برای دریافت مجوز؟

(2) تعریف: a long, rambling, confused, or senseless story; nonsense.

- How many times have I had to listen to that rigmarole?
[ترجمه ترگمان] چند دفعه باید به این مزخرفات گوش می دادم؟
[ترجمه گوگل] چند بار من مجبور بودم به آن ریزگرم گوش کنم؟

• long complicated procedure; incoherent speech, unintelligible talk
a rigmarole is a complicated series of actions that have to be done in a particular activity; an informal word.
a rigmarole is also a series of pointless or misleading statements; an informal word.

مترادف و متضاد

بی معنی (اسم)
hokum, rigmarole, tosh

چرند (اسم)
windy, baloney, stuff, balderdash, blether, crap, blather, hokum, bosh, bologna, bilge water, bilk, boloney, trumpery, haver, rigmarole, jive, piffle

جفنگ (اسم)
fudge, trash, rigmarole

حرف بی ربط (اسم)
rigmarole

nonsense


Synonyms: babble, balderdash, baloney, blather, bull, bunk, drivel, foolishness, gibberish, gobbledygook, hogwash, hot air, jargon, jive, madness, mumbo jumbo, palaver, poppycock, prattle, rubbish, senselessness, silliness, trash


جملات نمونه

1. He had to go through the usual rigmarole of signing legal papers in order to complete the business deal.
[ترجمه ترگمان]او مجبور بود که طبق معمول برای تکمیل کار، کاغذهای قانونی را امضا کند
[ترجمه گوگل]او مجبور بود از طرزالعمل معمولی امضاء مقالات حقوقی برای تکمیل معامله تجاری استفاده کند

2. I don't want to go through the rigmarole of taking him to court.
[ترجمه ترگمان]من نمی خواهم که او را به دادگاه ببرم
[ترجمه گوگل]من نمیخواهم از طریق فرمانبرداری از او به دادگاه بروم

3. Then the whole rigmarole starts over again.
[ترجمه ترگمان]پس از آن همه چرت و پرت دوباره شروع شد
[ترجمه گوگل]سپس کل رمیکال دوباره شروع می شود

4. I've never heard such a rigmarole.
[ترجمه ترگمان]تا حالا همچین حرفی نشنیده بودم
[ترجمه گوگل]من هرگز چنین حادثه ای را شنیده ام

5. She turned up an hour late with some rigmarole about catching the wrong train.
[ترجمه ترگمان]برای گرفتن قطار اشتباه یک ساعت تاخیر کرد
[ترجمه گوگل]او یک ساعت در اواخر ظاهر شد و بعضی از مأموریت ها در مورد گرفتن قطار اشتباه

6. I couldn't face the whole rigmarole of getting a work permit again.
[ترجمه ترگمان]نمی توانستم به این نتیجه برسم که دوباره شروع کارم را ازسر بگیرم
[ترجمه گوگل]من نمی توانستم مجددا از مجوز کار مجوز بگیرم

7. The customs officials made us go through the rigmarole of opening up our bags for inspection.
[ترجمه ترگمان]ماموران گمرک ما را وادار کردند که برای بازرسی چمدان ها را باز کنیم
[ترجمه گوگل]مقامات گمرکی ما را از طریق رفع موانع باز نمودن کیسه های ما را برای بازرسی انجام دادند

8. Or do you go through a rigmarole of inserting diaphragms or taking pills?
[ترجمه ترگمان]یا راجع به چرت و پرت کردن diaphragms یا قرص مصرف می کنی؟
[ترجمه گوگل]یا آیا شما از طریق یک دیسکو از طریق قرار دادن دیافراگم یا مصرف قرص می روید؟

9. After all this rigmarole, they were to write a story to fit the words and pictures they had chosen.
[ترجمه ترگمان]پس از این همه داستان، آن ها می بایست داستانی برای متناسب کردن کلمات و تصاویری که انتخاب کرده بودند، بنویسند
[ترجمه گوگل]پس از تمام این رژیمورول، آنها برای نوشتن یک داستان، متناسب با کلمات و تصاویری که انتخاب کرده بودند، نوشته بودند

10. It was a rigmarole, a muddled torrent of words, not easy to follow and yet startling.
[ترجمه ترگمان]کلمات نامفهوم و نامفهوم از کلمات بود که به آسانی نمی توانستند از آن پیروی کنند و با این همه تکان دهنده بود
[ترجمه گوگل]این یک جنگجو بود، سرگردان از کلمات پیچیده، آسان برای پیگیری و در عین حال شگفت آور است

11. The nightly rigmarole of getting her settled is finally over.
[ترجمه ترگمان]هر شب که راجع به این موضوع صحبت کنیم بالاخره کارش تمام می شود
[ترجمه گوگل]در نهایت به پایان رسیده است

12. Going through that rigmarole wouldn't protect what we have at all.
[ترجمه ترگمان]ادامه دادن این حرف ها از اون چیزی که ما داریم محافظت نمی کنه
[ترجمه گوگل]رفتن از طریق آن rigmarole نمی تواند محافظت از آنچه که ما در همه

13. None of this rigmarole had occurred to him before he spoke.
[ترجمه ترگمان]قبل از این که حرف بزند، هیچ یک از این حرف ها به ذهنش خطور نکرده بود
[ترجمه گوگل]قبل از اینکه او صحبت کند، هیچ یک از این ریزبینی ها پیش از او رخ نداده بود

14. She told me some rigmarole or other having lost her keys.
[ترجمه ترگمان]او به من یک سری چرت و پرت گفته بود که کلیدش را گم کرده بودم
[ترجمه گوگل]او به من گفت بعضی از ریمل مورل و یا دیگر کلید های او را از دست داده اند

پیشنهاد کاربران

دنگ و فنگ


کلمات دیگر: