کلمه جو
صفحه اصلی

conk


معنی : ضعیف شدن، از کار افتادن
معانی دیگر : کله، تو سری زدن، (خودمانی)، (انگلیس) بینی، دماغ، ضربه به سر، (گیاه شناسی) قارچ صدفی (رویش تاقچه مانند یا صدف مانند قارچ روی تنه ی درخت)، (آمریکا) کانک (آرایش موی برخی سیاهپوستان: صاف کردن موی مجعد به کمک دارو و روغن و غیره)، معمولا با out ضعیف شدن

انگلیسی به فارسی

(به‌طور معمول با out ) ضعیف شدن، از کار افتادن


مخروطی، از کار افتادن، ضعیف شدن


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: a hard body of any of various shelflike fungi that grow on the sides of trees.
اسم ( noun )
(1) تعریف: a hairstyle in which curly or kinky hair is straightened, usu. chemically.

(2) تعریف: this process of straightening hair.
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: conks, conking, conked
• : تعریف: to straighten (curly or kinky hair) chemically.

• blow to the head; head; nose; hairstyle in which the hair is straightened using chemicals
break down, decay; straighten curled hair by chemical means
your conk is your nose; an informal word.
if something such as a machine or vehicle conks out, it stops working or breaks down.

مترادف و متضاد

ضعیف شدن (فعل)
waste, attenuate, pine, weaken, conk

از کار افتادن (فعل)
stop, conk, hogtie, incapacitate

جملات نمونه

1. conk out
(خودمانی) 1- (ناگهان) خراب شدن،از کار افتادن

2. he's got a big conk
کله ی او گنده است.

3. Our car conked out on the way home.
[ترجمه ترگمان]ماشین ما در راه برگشت به خونه
[ترجمه گوگل]ماشین ما در خانه راه می رفت

4. Our car conked out when we had got only halfway.
[ترجمه ترگمان]وقتی فقط نصف راه رو رفتیم تو ماشین
[ترجمه گوگل]ماشین ما زمانی که ما تا نیمه راه تنها بودیم، از ماشین خارج شدیم

5. The car conked out at the crossroads.
[ترجمه ترگمان]اتومبیل در چهار راه به هم می خورد
[ترجمه گوگل]ماشین بر روی تقاطع مسدود شده است

6. Our car conked out 5 miles from home.
[ترجمه ترگمان]ماشین ما ۵ مایل از خونه فاصله داره
[ترجمه گوگل]ماشین ما 5 مایل از خانه مانده است

7. She was so tired she came home and conked out at eight o'clock.
[ترجمه ترگمان]خیلی خسته بود که به خانه آمد و در ساعت هشت به خواب فرو رفت
[ترجمه گوگل]او خیلی خسته بود و به خانه می آمد و در ساعت هشت ظاهر می شد

8. The dynamo conked out so we've got no electricity.
[ترجمه ترگمان]The در حال لرزیدن است، بنابراین ما برق نداریم
[ترجمه گوگل]دینامو از بین رفته است بنابراین ما برق نداریم

9. I got home from work and I just conked out on the sofa.
[ترجمه ترگمان]من از کار اومدم خونه و روی کاناپه خوابیدم
[ترجمه گوگل]من از کار به خانه می روم و فقط روی مبل فکر می کنم

10. They were waiting for the old man to conk out.
[ترجمه ترگمان]منتظر بود که پیرمرد به خواب برود
[ترجمه گوگل]آنها منتظر بودند تا پیرمرد از بین برود

11. She conked out when she saw a dead body lying on the steps.
[ترجمه ترگمان]وقتی یه جسد رو دید که روی پله ها خوابیده بود
[ترجمه گوگل]وقتی او را دیدم یک بدن مرده را که بر روی گامها قرار گرفته بود فریاد زد

12. She conked off for a long time after supper.
[ترجمه ترگمان]مدت زیادی بعد از شام در خواب است
[ترجمه گوگل]او بعد از شام یک مدت طول کشید

13. She never got her hair conked.
[ترجمه ترگمان]اون هیچ وقت موهاش رو ضعیف نکرده
[ترجمه گوگل]او هرگز موهایش را برداشت

14. His 62-year-old converted trawler conked out after leaving Newfoundland on the return leg.
[ترجمه ترگمان]trawler ۶۲ ساله او پس از اینکه نیوفاندلند را در پای بازگشت ترک کرد، conked شد
[ترجمه گوگل]تریلر تبدیل 62 ساله اش پس از خروج از نیوفاندلند در عقب برگشت

He's got a big conk.

کله‌ی او گنده است.


He was conked hard.

محکم تو سری خورد.


His old car finally conked out.

اتومبیل قراضه‌ی او بالأخره از کار افتاد.


When we got to the summit, I conked out.

به قله کوه که رسیدیم من ضعف کردم.


اصطلاحات

conk out

(عامیانه) 1- (ناگهان) خراب شدن، از کار افتادن


conk out

2- خسته و درمانده شدن، (از زور خستگی) به خواب رفتن، از حال رفتن، ضعف کردن


conk out

3- مردن


پیشنهاد کاربران

باسن


کلمات دیگر: