1. a timid girl
دختر خجالتی
2. a timid reply
پاسخ محجوبانه
3. Lucy is a rather timid child.
[ترجمه sharareh] لوسی یک بچه نسبتا کمرو است
[ترجمه ترگمان]لوسی یک بچه نسبتا ترسو است
[ترجمه گوگل]لوسی یک کودک بی دغدغه است
4. The rabbit is timid and suspicious.
[ترجمه ترگمان]خرگوش ترسو و مشکوک است
[ترجمه گوگل]خرگوش ترسو و مشکوک است
5. Timid dogs bark most.
[ترجمه زهرا سهرابی] سگ های ترسو بیشتر پارس میکنند
[ترجمه ترگمان]سگ ها پارس می کنند
[ترجمه گوگل]سگ گله دار بیشتر از همه سگ دارد
6. A timid child, Isabella had learned obedience at an early age.
[ترجمه ترگمان]ایزابلا کودکی ترسو و خجالتی بود که در سنین پیری اطاعت را یاد گرفته بود
[ترجمه گوگل]فرزند ترسناک ایزابلا در سن نوجوانی اطاعت کرده است
7. Mike is rather timid with women, so Sue has to make all the running in their relationship.
[ترجمه ترگمان]مایک تا حدودی با زن ها خجالتی است، بنابراین سو مجبور است همه the را در رابطه آن ها انجام دهد
[ترجمه گوگل]مایک نسبتا با زنان ترسناک است، بنابراین سو باید تمام روابط خود را انجام دهد
8. These timid little creatures exude a pungent smell when threatened.
[ترجمه ترگمان]این موجودات کوچک و کم رو وقتی احساس خطر می کنند، بوی تند و زننده ای می دهند
[ترجمه گوگل]این موجودات ترسناک هنگامی که تهدید می شوند بوی تند و تیز را از بین می برند
9. 'May I come in?' she asked in a timid voice.
[ترجمه ترگمان]میشه بیام تو؟ با لحنی محجوبانه پرسید:
[ترجمه گوگل]'اجازه هست بیایم داخل؟' او در صدای تیزهوش پرسید:
10. My horse is a bit timid and is easily frightened by traffic.
[ترجمه ترگمان]اسب من کمی ترسو است و به راحتی از ترافیک وحشت دارد
[ترجمه گوگل]اسب من کمی ترسو است و به راحتی توسط ترافیک ترسناک است
11. He is too timid to venture upon an undertaking.
[ترجمه ترگمان]او بیش از حد محجوب است که کاری به کار خود نداشته باشد
[ترجمه گوگل]او بیش از حد دچار ترس و وحشت می شود تا بر روی یک تعهد سرمایه گذاری کند
12. He stopped in the doorway, too timid to go in.
[ترجمه ترگمان]او در آستانه در توقف کرد، بیش از اندازه محجوب بود که داخل شود
[ترجمه گوگل]او در ورودی متوقف شد، بیش از حد ترسو برای ورود
13. They've been rather timid in the changes they've made .
[ترجمه ترگمان]در تغییراتی که انجام داده اند، کمی ترسو بودند
[ترجمه گوگل]آنها در تغییراتی که ایجاد کرده اند، نسبت به آنها دلخور بوده اند
14. I was always timid about taking action in a crisis, but not Doris.
[ترجمه ترگمان]من همیشه نگران این بودم که در این بحران اقدام کنم، اما دوریس نه
[ترجمه گوگل]من همیشه در مورد انجام اقدامات در یک بحران دچار ترس شدم، اما نه Doris