کلمه جو
صفحه اصلی

planned


بازرگانى : با برنامه

انگلیسی به فارسی

برنامه ریزی شده، طرح کردن، طرح دادن، طرح ریزی کردن، طرح ریختن، نقشه کشیدن، طراحی کردن، ترتیب کارها را معین کردن


انگلیسی به انگلیسی

• schemed, designed, organized

جملات نمونه

1. he planned and carried out the project single-handedly
به تنهایی طرح را برنامه ریزی و اجرا کرد.

2. a poorly planned attack
حمله ی بد طرح ریزی شده

3. he has planned the reception for the ambassadors
او ترتیب مهمانی برای سفرا را داده است.

4. the enemy planned its attack carefully
دشمن حمله ی خود را با دقت طرح ریزی کرد.

5. they had planned outrages and assassination
آنها نقشه ی اعمال شنیع و آدم کشی طرح کرده بودند.

6. the architect who planned this building
معماری که نقشه ی این ساختمان راکشید

7. things did not work out as planned
کارها طبق نقشه به انجام نرسید.

8. a swimming pool is one of the facilities planned for this building
استخر شنا یکی دیگر از تسهیلاتی است که در این ساختمان پیش بینی شده است.

9. successful marriages do not occur by themselves, but are planned carefully
ازدواج های موفقیت آمیز،خود به خود روی نمی دهند بلکه با دقت طرح ریزی می شوند.

10. They planned the defence of the town.
[ترجمه ترگمان]آن ها نقشه دفاع از شهر را برنامه ریزی کردند
[ترجمه گوگل]آنها دفاع از شهر را برنامه ریزی کردند

11. They planned to paraglide from Long Mountain.
[ترجمه ترگمان]آن ها قصد داشتند از کوه بلند دور شوند
[ترجمه گوگل]آنها از لانگ کوه به پاراگلایدر برنامه ریزی کردند

12. They hadn't planned on the whole family coming.
[ترجمه ترگمان]آن ها برای تمام خانواده برنامه ریزی نکرده بودند
[ترجمه گوگل]آنها در تمام خانواده های آینده برنامه ریزی نکرده بودند

13. The American constitution was planned; the British constitution evolved.
[ترجمه ترگمان]قانون اساسی آمریکا برنامه ریزی شده بود؛ قانون اساسی بریتانیا تکامل یافت
[ترجمه گوگل]قانون اساسی آمریکا برنامه ریزی شد؛ قانون اساسی بریتانیا تکامل یافته است

14. They planned to barrel the beer next Monday.
[ترجمه ترگمان]آن ها قصد داشتند دوشنبه آینده آبجو را بشکه کنند
[ترجمه گوگل]آنها دوشنبه آینده برنامه ریزی کردند تا آبجو را بشکافد

15. The competition is planned as a dry run for the World Cup finals.
[ترجمه ترگمان]این مسابقه برای مسابقات نهایی جام جهانی در نظر گرفته شده است
[ترجمه گوگل]مسابقه به عنوان یک دوره خشک برای جام جهانی به پایان رسیده است

16. give more than you planned to.
[ترجمه ترگمان]بیشتر از اون چیزی که می خواستی بده
[ترجمه گوگل]بیشتر از شما برنامه ریزی کنید

پیشنهاد کاربران

ساخت مند

برنامه ریزی شده، برنامه ریخته، ترتیب داده شده، چیده، چیده شده، طرح ریزی شده، طرح ریخته، منظورشده، درنظرگرفته شده، حساب شده

برنامه ریزی شده


کلمات دیگر: