کلمه جو
صفحه اصلی

cogent


معنی : متقاعد کننده، دارای قدرت و زور
معانی دیگر : مجاب کننده، مستدل، قانع کننده

انگلیسی به فارسی

متقاعد‌کننده، دارای قدرت و زور


محتاطانه، متقاعد کننده، دارای قدرت و زور


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
مشتقات: cogently (adv.), cogency (n.)
• : تعریف: convincing, or compelling by virtue of a strong argument or clear presentation.
مترادف: articulate, coherent, compelling, convincing, effective, trenchant
مشابه: clear, forceful, incontrovertible, logical, persuasive, sound, strong, telling, valid, well-founded, well-grounded

- Her cogent rebuttal was the key to their team winning the debate.
[ترجمه ترگمان] انکار متقاعد کننده او کلید پیروزی تیم آن ها بود
[ترجمه گوگل] انتقاد محتاطانه او کلید موفقیت تیم خود در این بحث بود

• convincing, persuasive, influential
a cogent reason, argument, or example is strong and convincing; a formal word.

مترادف و متضاد

متقاعد کننده (صفت)
cogent, convincing, persuasive

دارای قدرت و زور (صفت)
cogent

effective


Synonyms: apposite, apt, compelling, conclusive, consequential, convictive, convincing, fitting, forceful, forcible, inducing, influential, irresistible, justified, meaningful, momentous, persuasive, pertinent, potent, powerful, puissant, relevant, satisfactory, satisfying, significant, solid, sound, strong, suasive, telling, urgent, valid, weighty, well-grounded


Antonyms: impotent, ineffective, invalid, weak


جملات نمونه

1. cogent reasons
دلایل قانع کننده

2. his arguments in defence of free trade were cogent
استدلال های او در دفاع از تجارت آزاد مجاب کننده بود.

3. He produced cogent reasons for the change of policy.
[ترجمه ترگمان]او دلایل قانع کننده ای برای تغییر سیاست تولید کرد
[ترجمه گوگل]او دلایل قانع کننده ای برای تغییر سیاست ایجاد کرد

4. There were perfectly cogent reasons why Julian Cavendish should be told of the Major's impending return.
[ترجمه ترگمان]دلایلی کاملا متقاعد کننده وجود داشت که چرا جولین باید از بازگشت قریب الوقوع میجر به آن ها گفته شود
[ترجمه گوگل]دلایل کاملا قانع کننده ای وجود دارد که چرا جولیان کاوندیش باید از بازگشت جاری Major مطلع شود

5. She put forward some cogent reasons for abandoning the plan.
[ترجمه ترگمان]چند دلیل قانع کننده برای رها کردن نقشه گذاشت
[ترجمه گوگل]او برخی از دلایل قانع کننده برای رها کردن این طرح را ارائه کرده است

6. There are cogent reasons why the constitution drafters decided to generalize rather than to particularize.
[ترجمه ترگمان]دلایل قانع کننده وجود دارند که چرا نویسندگان پیش نویس اساسنامه به جای آنکه به particularize تعمیم یابند، تصمیم به تعمیم دادند
[ترجمه گوگل]دلایل قانع کننده ای وجود دارد که چرا سازندگان قانون اساسی تصمیم گرفتند به جای تعریف کردن، تعمیم دهند

7. I agree, and this can stand as a cogent it incomplete description of what is meant by a political homosexuality.
[ترجمه ترگمان]من موافقم، و این می تواند به عنوان یک توصیف قانع کننده از آنچه که به معنای یک همجنس گرایی سیاسی است، باشد
[ترجمه گوگل]من موافقم، و این می تواند به عنوان قطعی آن توصیف ناقص از آنچه که توسط همجنس گرایی سیاسی به معنای واقعی است، ایستاده است

8. Those are important questions that deserve cogent answers.
[ترجمه ترگمان]اینها سوالاتی هستند که سزاوار پاسخ قانع کننده هستند
[ترجمه گوگل]اینها سوالات مهمی هستند که مستحق پاسخهای محرمانه هستند

9. Defence could muster cogent arguments to maintain an unusually high level of expenditure.
[ترجمه ترگمان]دفاع می تواند استدلال های متقاعد کننده را برای حفظ سطح بالایی از هزینه ها گردآوری کند
[ترجمه گوگل]دفاع میتواند استدلالهای محکمی را برای حفظ سطح غیرعادی از هزینهها به دست آورد

10. But Gore is the establishment's choice for a cogent political reason.
[ترجمه ترگمان]اما \"گور\" حق انتخاب برای یک دلیل قانع کننده سیاسی است
[ترجمه گوگل]اما گور انتخاب گزینش برای یک دلیل قانع کننده سیاسی است

11. On the threshold of war there is always cogent justification for entering it.
[ترجمه ترگمان]در آستانه جنگ همیشه توجیهی برای ورود به آن وجود دارد
[ترجمه گوگل]در آستانه جنگ همیشه توجیه قانونی برای ورود به آن وجود دارد

12. There are some cogent reasons for using paper sludge, he claims.
[ترجمه ترگمان]او ادعا می کند که برخی دلایل قانع کننده برای استفاده از رسوب کاغذ وجود دارد
[ترجمه گوگل]او ادعا می کند که برخی از دلایل قانع کننده برای استفاده از لجن کاغذی وجود دارد

13. His assessment may be the most cogent and logical around today.
[ترجمه ترگمان]ارزیابی او ممکن است بسیار متقاعد کننده و منطقی باشد
[ترجمه گوگل]ارزیابی او ممکن است امروز محتمل ترین و منطقی باشد

14. The lawyer's cogent arguments convince the jury.
[ترجمه ترگمان]متقاعد کننده وکیل، هیات منصفه رو متقاعد می کنه
[ترجمه گوگل]استدلال قانع کننده وکیل هیئت داوران را قانع می کند

15. Croly's writings provided progressives with their most cogent arguments in behalf of positive legislation.
[ترجمه ترگمان]نوشته های Croly progressives را با most متقاعد کننده آن ها به نمایندگی از قوانین مثبت فراهم کرد
[ترجمه گوگل]نوشته های کرولی پیشرفتان را با استدلال های قانع کننده تر خود در راستای قوانین مثبت ارائه دادند

His arguments in defence of free trade were cogent.

استدلال‌های او در دفاع از تجارت آزاد مجاب‌کننده بود.


cogent reasons

دلایل قانع‌کننده


پیشنهاد کاربران

متقن



کلمات دیگر: