کلمه جو
صفحه اصلی

military operation

انگلیسی به انگلیسی

• military maneuver, military undertaking

جملات نمونه

1. The soldiers were engaged in a military operation close to the Ugandan border.
[ترجمه ترگمان]سربازان در یک عملیات نظامی نزدیک مرز اوگاندا شرکت کردند
[ترجمه گوگل]سربازان در یک عملیات نظامی نزدیک مرز اوگاندا مشغول بودند

2. Britain will carry out a joint military operation with the US.
[ترجمه ترگمان]بریتانیا یک عملیات مشترک نظامی با ایالات متحده را انجام خواهد داد
[ترجمه گوگل]بریتانیا عملیات نظامی مشترک با ایالات متحده را انجام خواهد داد

3. The military operation was the first step in a plan to crush the uprising.
[ترجمه ترگمان]عملیات نظامی اولین گام در طرحی برای درهم شکستن قیام بود
[ترجمه گوگل]عملیات نظامی اولین گام در برنامه ای بود برای تحریک قیام

4. Read in studio A military operation involving four thousand servicemen has ended with a dramatic finale over Salisbury Plain.
[ترجمه ترگمان]در استودیو یک عملیات نظامی که شامل چهار هزار نفر از سربازان ارتش بود، به پایان رسید
[ترجمه گوگل]خواندن در استودیو یک عملیات نظامی با 4 هزار سرباز به پایان رسیده است

5. This is not a military operation.
[ترجمه ترگمان]این یک عملیات نظامی نیست
[ترجمه گوگل]این یک عملیات نظامی نیست

6. But it is not clear whether the military operation which unfolded yesterday could have been organised in only four days.
[ترجمه ترگمان]اما مشخص نیست که آیا عملیات نظامی که دیروز آشکار شد می تواند در عرض چهار روز ترتیب داده شود
[ترجمه گوگل]اما معلوم نیست که آیا عملیات نظامی که روز گذشته انجام شد، فقط در چهار روز برگزار شد

7. It is the first day of a major military operation targeting militia faction in the south.
[ترجمه ترگمان]این اولین روز عملیات بزرگ نظامی است که جناح نظامی را در جنوب هدف قرار می دهد
[ترجمه گوگل]این روز اول عملیات نظامی بزرگ است که هدف قرار دادن جناح شبه نظامی در جنوب است

8. She said the military operation took completely by surprise and was incompatible.
[ترجمه ترگمان]او گفت که عملیات نظامی به طور کامل با شگفتی انجام شد و ناسازگار بود
[ترجمه گوگل]او گفت که عملیات نظامی به طور شگفت انگیزی انجام شد و ناسازگار بود

9. US administration dispatched 3000 troops to Baghdad as military operation last month.
[ترجمه ترگمان]دولت ایالات متحده ۳۰۰۰ سرباز را در ماه گذشته به عنوان عملیات نظامی به بغداد اعزام کرده است
[ترجمه گوگل]دولت ایالات متحده در ماه گذشته به عنوان عملیات نظامی 3000 نیرو را به بغداد فرستاد

10. Bad weather hindered the military operation.
[ترجمه ترگمان]هوای بد مانع عملیات نظامی شد
[ترجمه گوگل]آب و هوای بد مانع عملیات نظامی شد

11. American troops are continuing their military operation in Iraq, despite severe criticism all over the world.
[ترجمه ترگمان]نیروهای آمریکایی علی رغم انتقادهای شدید در سراسر جهان، به عملیات نظامی خود در عراق ادامه می دهند
[ترجمه گوگل]نیروهای آمریکایی، علی رغم انتقاد شدید در سراسر جهان، عملیات نظامی خود را در عراق ادامه می دهند

12. For many of Gadhafi's supporters, the military operation to oust him was another example of the Western interference and neocolonialism that he railed against.
[ترجمه ترگمان]برای بسیاری از حامیان قذافی، عملیات ارتش برای بیرون راندن وی نمونه دیگری از دخالت غرب و neocolonialism بود که وی علیه آن اعتراض کرد
[ترجمه گوگل]برای بسیاری از حامیان قذافی، عملیات نظامی برای خروج او، نمونه دیگری از دخالت غرب و نئوکولانیالیسم بود که او علیه آن اعتراض کرد

13. In a military operation, strategy decisions are important.
[ترجمه ترگمان]در یک عملیات نظامی، تصمیمات استراتژی مهم هستند
[ترجمه گوگل]در یک عملیات نظامی، تصمیم گیری های استراتژیک مهم هستند

14. Earlier, the Prime Minister Gordon Brown said Britain's military operation in Afghanistan would continue.
[ترجمه ترگمان]پیش از این، نخست وزیر گوردون براون گفت که عملیات ارتش بریتانیا در افغانستان ادامه خواهد یافت
[ترجمه گوگل]گوردون براون، نخست وزیر پیشین، گفت که عملیات نظامی بریتانیا در افغانستان ادامه خواهد یافت

پیشنهاد کاربران

عملیات نظامی


کلمات دیگر: