کلمه جو
صفحه اصلی

arbitrage


معنی : داوری کردن
معانی دیگر : (بورس سهام) خرید و فروش بلافاصله در دوبازار مختلف (به منظور سود بردن از تفاوت قیمت در آن دو بازار)، خرید مقدار سهام شرکتی که در شرف ادغام در شرکت دیگری است (به منظور سود بردن از بالارفتن احتمالی قیمت آن سهام)، سهام بازی، سفته بازی (risk arbitrage هم می گویند)

انگلیسی به فارسی

داوری کردن


آربیتراژ، داوری کردن


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: the purchase of a security or commodity in one financial market and its immediate resale in a different market, used as a way to profit from the difference in market prices.

(2) تعریف: the purchase of a large number of shares in a corporation in anticipation of the profit that will result from a merger or takeover.
فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: arbitrages, arbitraging, arbitraged
• : تعریف: to engage in arbitrage.

• simultaneous purchase and sale of commodities or financial instruments in various markets to profit from unequal prices without risk (finance); arbitration, settling of a dispute by a mutually chosen mediator (archaic)
(finance) practice arbitrage in the stock market

مترادف و متضاد

داوری کردن (فعل)
adjudge, arbitrage, judge, umpire, adjudicate, referee

جملات نمونه

1. Index arbitrage is used to gain risk-free profits from short-term differences in the price of the index futures and the underlying shares.
[ترجمه ترگمان]داوری شاخص برای به دست آوردن سود بدون ریسک از تفاوت های کوتاه مدت در قیمت of شاخص و سهام اساسی استفاده می شود
[ترجمه گوگل]Arbitrage Index برای به دست آوردن سود بدون ریسک از اختلافات کوتاه مدت در قیمت آتی شاخص و سهام اساسی استفاده می شود

2. So to avoid significant arbitrage profits, the futures and spot prices must converge.
[ترجمه ترگمان]بنابراین برای اجتناب از سود داوری قابل توجه، قیمت و قیمت های نقدی باید همگرا شوند
[ترجمه گوگل]بنابراین برای جلوگیری از سود قابل توجه سودآوری، قیمتهای آتی و نقطه ای باید همگرا شوند

3. This arbitrage opportunity raises the attractiveness of sterling and reduces the attractiveness of dollars.
[ترجمه ترگمان]این فرصت داوری جذابیت استرلینگ را بالا می برد و جذابیت دلار را کاهش می دهد
[ترجمه گوگل]این فرصت داوری باعث افزایش جذابیت استرلینگ و جذابیت دلار می شود

4. Over time, these arbitrage profits have become riskier, and their average size has declined.
[ترجمه ترگمان]در طول زمان، این سود داوری riskier شده و اندازه متوسط آن ها کاهش یافته است
[ترجمه گوگل]با گذشت زمان، این سود ارباب رجوع می شود و میزان متوسط ​​آن کاهش یافته است

5. He examined whether a mispricing triggered index arbitrage transactions within a few minutes.
[ترجمه ترگمان]او بررسی کرد که آیا قیمت گذاری نادرست باعث معاملات داوری در عرض چند دقیقه می شود
[ترجمه گوگل]او بررسی کرد که آیا یک معامله اشتباه منجر به معاملات معاملات آربیتری در عرض چند دقیقه شد

6. As well as searching for arbitrage opportunities, computers can also be used to initiate programme trades.
[ترجمه ترگمان]علاوه بر گشتن به دنبال فرصت های داوری، کامپیوترها می توانند برای آغاز معاملات برنامه مورد استفاده قرار گیرند
[ترجمه گوگل]همچنین به دنبال یافتن فرصت های داوری، کامپیوترها نیز می توانند برای شروع معاملات برنامه استفاده شوند

7. Arbitrage restores the no-arbitrage condition by increasing the demand for the underpriced asset and increasing the supply of the overpriced asset.
[ترجمه ترگمان]داور شرایط داوری را با افزایش تقاضا برای سرمایه underpriced و افزایش عرضه دارایی گران قیمت، احیا می کند
[ترجمه گوگل]Arbitrage شرایط بدون arbitrage را با افزایش تقاضا برای دارایی زیر قیمت و افزایش عرضه دارایی بیش از حد بازگرداند

8. The justification for this assumption is that the arbitrage transaction is riskless, and so repayment is guaranteed.
[ترجمه ترگمان]توجیهی برای این فرض این است که تراکنش های داوری riskless است، و بنابراین بازپرداخت آن تضمین می شود
[ترجمه گوگل]توجیه این فرض این است که معامله ارباب رجوع بی خطر است و بنابراین بازپرداخت تضمین شده است

9. In Chapter 6 the variant known as the arbitrage pricing model will be presented.
[ترجمه ترگمان]در فصل ۶ متغیری که به عنوان مدل قیمت گذاری داوری شناخته می شود ارایه خواهد شد
[ترجمه گوگل]در فصل 6، نوعی که به عنوان مدل قیمت گذاری ارزیابی شناخته می شود، ارائه می شود

10. After allowing for transactions costs, he concluded that very few arbitrage opportunities remained.
[ترجمه ترگمان]پس از اجازه دادن به هزینه های معاملات، او نتیجه گرفت که تعداد کمی از فرصت های داوری باقی مانده است
[ترجمه گوگل]پس از اینکه برای هزینه های معاملاتی مجاز شد، وی نتیجه گیری کرد که فرصت های آربیتری بسیار کم باقی مانده است

11. Provided the futures price lies somewhere within this band, no arbitrage opportunities exist.
[ترجمه ترگمان]در صورتی که قیمت آتی در جایی در این گروه قرار بگیرد، هیچ فرصت داوری وجود ندارد
[ترجمه گوگل]با وجود این که قیمت آتی جایی در این گروه قرار دارد، هیچ فرصت داوری وجود ندارد

12. They fear an end to the open outcry system and a lack of arbitrage opportunities on the new system.
[ترجمه ترگمان]آن ها از پایان دادن به سیستم فریادهای باز و فقدان فرصت های داوری در سیستم جدید می ترسند
[ترجمه گوگل]آنها از پایان دادن به سیستم اعتراض باز و کمبود فرصت های داوری در سیستم جدید می ترسند

13. Our investors always took risk; high-wire act would have been more accurate than arbitrage.
[ترجمه ترگمان]سرمایه گذاران ما همیشه ریسک می کردند؛ عمل با سیم بالا دقیق تر از داوری بود
[ترجمه گوگل]سرمایه گذاران ما همیشه در معرض خطر قرار گرفته اند عمل فوق العاده می تواند دقیق تر از داوری باشد

14. Markets typically include a provision for resolving disagreements by returning the product or through arbitrage in other cases.
[ترجمه ترگمان]بازارها معمولا شامل یک ماده برای حل اختلافات با بازگشت محصول یا از طریق داوری در موارد دیگر می شوند
[ترجمه گوگل]بازارها به طور معمول حاوی مقررات برای حل اختلافات با بازگشت محصول و یا از طریق آربیتراژ در سایر موارد هستند

پیشنهاد کاربران

خرید و فروش چیزی در بازارهایی که نرخ های مختلفی دارند

بهاورزی

واسطه گری

سوداگری

شبیه سازی خرید و فروش یک چیز در بازارهای مختلف برای سود از تفاوت های نرخ


کلمات دیگر: