کلمه جو
صفحه اصلی

triple


معنی : سه گانه، سه برابر، سه جزیی، سه گروهی، سه برابر چیزی بودن، سه برابر کردن
معانی دیگر : سه برابر کردن یا شدن، سه چندان، سه بخشی، سه بار انجام شده یا گفته شده، سه مرحله ای، سه باره، گروه متشکل از سه چیز یا نفر، سه نفری، (موسیقی) سه ضربی، (بیس بال) ضربه ای که چوگان دار را به ((بیس)) سوم می فرستد

انگلیسی به فارسی

سه برابر، سهگانه


سه گانه، سه برابر، سه جزیی، سه گروهی، سه برابرکردن، سه برابر چیزی بودن


سه گانه، سه برابر کردن، سه برابر چیزی بودن، سه برابر، سه جزیی، سه گروهی


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
(1) تعریف: three times the amount of.

- The price of new cars is triple what it was twenty years ago.
[ترجمه ترگمان] قیمت ماشین های جدید سه برابر بیشتر از بیست سال پیش است
[ترجمه گوگل] قیمت خودروهای جدید سه برابر شده است، چه بیست سال پیش

(2) تعریف: having three parts; threefold.

- Our bay window has a triple design, with three separate windows.
[ترجمه ترگمان] پنجره Our یک طرح سه گانه با سه پنجره مجزا دارد
[ترجمه گوگل] پنجره خورشیدی ما دارای طراحی سه گانه با سه پنجره جداگانه است

(3) تعریف: repeated three times.

- She is a triple world champion in figure skating.
[ترجمه ترگمان] اون قهرمان جهانی برای بازی اسکیت بود
[ترجمه گوگل] او یک قهرمان سه گانه جهان در رقابت اسکیت است
اسم ( noun )
(1) تعریف: an amount or number three times as great as another.

- I increased the recipe amounts by triple for my dinner party.
[ترجمه ترگمان] من طرز تهیه دستور غذا را سه برابر برای مهمانی شامم افزایش دادم
[ترجمه گوگل] مقدار احشام را برای مهمانی شام سه برابر کردم

(2) تعریف: something that has three parts.

- It's a unique craft with a triple wing design.
[ترجمه ترگمان] این یک هنر منحصر به فرد با طراحی بال سه گانه است
[ترجمه گوگل] این یک هنر منحصر به فرد با طراحی بال سه گانه است

(3) تعریف: in baseball, a three-base hit.

- He's hit a triple in each of our last three games.
[ترجمه ترگمان] او در هر سه بازی آخر ما سه برابر ضربه می زند
[ترجمه گوگل] او در هر سه بازی اخیر سه گانه را به ثمر رساند
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: triples, tripling, tripled
• : تعریف: to increase to three times the original size or amount.

- That store has tripled its sales from five years ago.
[ترجمه ترگمان] این فروشگاه پنج سال پیش فروش خود را سه برابر کرده است
[ترجمه گوگل] این فروشگاه پنج سال پیش فروش خود را سه برابر کرده است
فعل ناگذر ( intransitive verb )
(1) تعریف: to become three times as many or as great.

- The number of cases of this dread disease has tripled in the past two years.
[ترجمه ترگمان] شمار موارد این بیماری هولناک در دو سال گذشته سه برابر شده است
[ترجمه گوگل] تعداد موارد این بیماری هراس در دو سال گذشته سه برابر شده است

(2) تعریف: in baseball, to make a three-base hit.

- She tripled in the ninth inning and drove in two runs.
[ترجمه ترگمان] در the نهم سه برابر شد و دو ران به راه انداخت
[ترجمه گوگل] او در انین نهم سه برابر شده و در دو اجرا می رود

• make triple, make threefold; become triple; make a three base hit (baseball)
threefold; three times as great
triple means consisting of three things or parts.
if you triple something or if it triples, it becomes three times greater in amount or size.
if something is triple the amount or size of another thing, it is three times greater in amount or size.

دیکشنری تخصصی

[ریاضیات] سه تایی، سه گانه، سه برابر، از درجه ی سوم، سه برابر کردن

مترادف و متضاد

سه گانه (صفت)
ternate, trinary, trinal, triple, threefold

سه برابر (صفت)
treble, triple, triplicate

سه جزیی (صفت)
triplex, triple, triaxial, tripartite, trifid, trimerous

سه گروهی (صفت)
triple, trimerous

سه برابر چیزی بودن (فعل)
triple

سه برابر کردن (فعل)
treble, triple, triplicate

three of something


Synonyms: leash, set of three, ternion, threesome, trey, triad, triangle, trilogy, trine, trinity, triplet, triplicate, triptych, triumvirate, triune, troika


جملات نمونه

1. In 1882 Germany, Austria, and Italy formed the Triple Alliance.
[ترجمه ترگمان]در سال ۱۸۸۲، آلمان، اتریش، و ایتالیا اتحاد سه گانه را تشکیل دادند
[ترجمه گوگل]در سال 1882 آلمان، اتریش و ایتالیا اتحاد سه گانه را تشکیل دادند

2. The rail system has triple the average number of accidents.
[ترجمه ترگمان]سیستم راه آهن تعداد متوسط تصادفات را سه برابر کرده است
[ترجمه گوگل]سیستم راه آهن سه برابر میانگین تعداد حوادث است

3. Her trainer is a triple Olympic champion.
[ترجمه ترگمان]مربی او یک قهرمان سه گانه المپیک است
[ترجمه گوگل]مربی او یک قهرمان سه گانه المپیک است

4. They're showing a triple bill of horror movies .
[ترجمه ترگمان]آن ها یک اسکناس سه برابر فیلم های ترسناک نشان می دهند
[ترجمه گوگل]آنها یک لایحه ای از فیلم های ترسناک را نشان می دهند

5. He received triple wages for all his extra work.
[ترجمه ترگمان]او حقوق سه برابر دست مزد خود را دریافت می کرد
[ترجمه گوگل]او دستمزد سه گانه را برای تمام کارهای اضافی خود دریافت کرد

6. Triple jumper Edwards set a new world record.
[ترجمه ترگمان]بلوز Triple یک رکورد جدید جهانی را تنظیم کرد
[ترجمه گوگل]ادواردز سه نفره یک رکورد جهانی جدید را تنظیم کرد

7. The Jane's "Triple X Album" came out in 198 and wasn't much cop actually.
[ترجمه ترگمان]آلبوم \"سه گانه X\" در سال ۱۹۸ شروع شد و در واقع پلیس چندانی نبود
[ترجمه گوگل]آلبوم 'سه گانه آلبوم' جین در سال 198 منتشر شد و در واقع پلیس زیاد نبود

8. The insulation from triple glazing is significantly greater than that from double glazing.
[ترجمه ترگمان]عایق بندی سه جداره به طور قابل توجهی بزرگ تر از that دو جداره است
[ترجمه گوگل]عایق شیشه سه گانه به طور قابل توجهی بیشتر از شیشه های دو جداره است

9. Its population is about triple that of Venice.
[ترجمه ترگمان]جمعیت آن سه برابر ونیز است
[ترجمه گوگل]جمعیت آن حدود سه برابر ونیز است

10. We expect to triple our profits next year.
[ترجمه ترگمان]ما انتظار داریم که سود خود را در سال آینده سه برابر کنیم
[ترجمه گوگل]ما امیدواریم سال آینده سهم سودمان را به دست آوریم

11. The mine reportedly had an accident rate triple the national average.
[ترجمه ترگمان]گزارش ها حاکی از آن است که این معدن سه برابر میانگین ملی داشته است
[ترجمه گوگل]این گزارش نشان می دهد که این ماین یورو سه برابر میانگین آسیا بوده است

12. John hit his triple and plated two runs.
[ترجمه ترگمان]جان به سه دست خود ضربه زد و دو ران گرفت
[ترجمه گوگل]جان سه بار دو بار رانندگی کرد

13. She's the European triple jump champion.
[ترجمه ترگمان]او قهرمان triple اروپایی است
[ترجمه گوگل]او قهرمان سه گانه اروپا است

14. The amount of alcohol in his blood was triple the legal maximum.
[ترجمه ترگمان]مقدار الکل در خون او سه برابر قانونی بود
[ترجمه گوگل]مقدار الکل در خون او سه برابر حداکثر قانونی بود

15. TRIPLE Cases of food poisoning have trebled in the last two years.
[ترجمه ترگمان]TRIPLE موارد مسمومیت غذایی در دو سال گذشته سه برابر شده است
[ترجمه گوگل]موارد سه گانه مسمومیت غذایی در دو سال گذشته سه برابر شده است

His income has tripled.

درآمد او سه برابر شده است.


پیشنهاد کاربران

سه برابرشدن .

سه گانه

Double: دوبرابر کردن
triple: سه برابر کردن
quadruple: چهار برابر کردن
quintuple یا pentuple: پنج برابر کردن
sextuple یا hextuple: شش برابر کردن
septuple یا heptuple: هفت برابر کردن
Octuple: هشت برابر کردن
Nonuple: نه برابر کردن
Decuple: ده برابر کردن
Undecuple یا hendecuple: یازده برابر کردن
Duodecuple: دوازده برابر کردن
Tredecuple: سیزده برابر کردن
Quattuordecuple: چهارده برابر کردن
Quindecuple: پانزده برابر کردن
sexdecuple: شانزده برابر کردن
septendecuple:هفده برابر کردن
octodecuple: هجده برابر کردن
novemdecuple:نوزده برابر کردن
vigintuple:بیست برابر کردن
unvigintuple:بیست و یک برابر کردن
duovigintuple:بیست و دو برابر کردن
trevigintuple:بیست و سه برابر کردن
quattuorvigintuple:بیست و چهار برابر کردن
quinvigintuple: بیست و پنج برابر کردن
sexvigintuple:بیست و شش برابر کردن
septenvigintuple: بیست و هفت برابر کردن
octovigintuple: بیست و هشت برابر کردن
novemvigintuple: بیست و نه برابر کردن
trigintuple: سی برابر کردن
untrigintuple:سی و یک برابر کردن
quadragintuple: چهل برابر کردن
unquadragintuple: چهل و یک برابر کردن
quinquagintuple: پنجاه برابر کردن
sexagintuple: شصت برابر کردن
septuagintuple:هفتاد برابر کردن
octogintuple: هشتاد برابر کردن
nongentuple: نود برابر کردن
centuple: صد برابر کردن
milluple: هزار برابر کردن

سِهبراریدن .
م. ث
اگر ۲۶۴۵۸ را بِسِهبرابریم، چه عددی بدست می آید؟

triple ( گردشگری و جهانگردی )
واژه مصوب: اتاق سه نفره
تعریف: اتاقی برای سه نفر با دو تخت یا بیشتر در اندازه های یکسان یا متفاوت


کلمات دیگر: