کلمه جو
صفحه اصلی

marginally


بطور حاشیه، در حاشیه

انگلیسی به فارسی

به طور نامحسوسی، اندکی، به اندازه‌ی ناچیزی، خیلی کم، یک کمی


حاشیه


انگلیسی به انگلیسی

• on the edge, on the border, on the fringe; in a manner which is borderline
marginally means to only a small extent.

جملات نمونه

1. Sales last year were marginally higher than in 199
[ترجمه ترگمان]فروش سال گذشته کمی بالاتر از ۱۹۹ نفر بوده است
[ترجمه گوگل]فروش در سال گذشته به میزان قابل توجهی بالاتر از 199 بود

2. Gina's grades have improved marginally since last term.
[ترجمه ترگمان]کلاس های جی نا از دوره گذشته تا حدودی بهبود یافته است
[ترجمه گوگل]نمرات گینا از دوره گذشته به طور معینی بهبود یافته است

3. They now cost marginally more than they did last year.
[ترجمه ترگمان]آن ها در حال حاضر کمی بیش از سال گذشته هزینه دارند
[ترجمه گوگل]آنها در حال حاضر هزینۀ بیشتری نسبت به سال گذشته هزینه می کنند

4. This year's profits were marginally higher than last year's.
[ترجمه ترگمان]سود امسال کمی بیشتر از سال گذشته بود
[ترجمه گوگل]سود سال جاری حاشیه ای بالاتر از سال گذشته است

5. He's in a new job but he's only marginally better off.
[ترجمه ترگمان]او در یک شغل جدید است، اما فقط کمی بهتر است
[ترجمه گوگل]او در یک شغل جدید کار می کند، اما او فقط کمیاب بهتر است

6. The new system is only marginally more efficient than the old one.
[ترجمه ترگمان]سیستم جدید کمی موثرتر از سیستم قدیمی است
[ترجمه گوگل]سیستم جدید تنها از لحاظ کمی کارآمد تر از قدیمی است

7. These cameras have increased only marginally in value over the past decade.
[ترجمه ترگمان]این دوربین ها تنها در طی دهه گذشته به مقدار کمی افزایش یافته اند
[ترجمه گوگل]این دوربین ها در دهه گذشته تنها با ارزش اندکی افزایش یافته است

8. They were, though, marginally the more inventive in a game that showed signs of decline from the early stages.
[ترجمه ترگمان]با این حال، در یک بازی که نشانه هایی از کاهش از مراحل اولیه را نشان می داد، آن ها اندکی the بودند
[ترجمه گوگل]با این وجود، آنها به طرز وحشیانه بیشتر از یک اختراع در یک بازی نشان دادند که از مراحل اولیه علائم کاهش یافته است

9. From people worried about the country being marginally swamped by immigrants, no doubt.
[ترجمه ترگمان]از مردمی که نگران کشور بودند، بدون شک از طرف مهاجران در حال غرق شدن بودند
[ترجمه گوگل]از مردم نگران این که کشور مهاجران به طور مبهم پوشیده شده است، بدون شک

10. This result is marginally bigger than the previous traditional estimate of 11p.
[ترجمه ترگمان]این نتیجه کمی بزرگ تر از تخمین سنتی قبلی ۱۱ p است
[ترجمه گوگل]این نتیجه به مراتب بزرگتر از تخمین سنتی قبلی 11p است

11. The majority of the electorate are only marginally politically conscious, and the personalisation of political issues and allegiances reflect this marginality.
[ترجمه ترگمان]اکثریت رای دهندگان تنها از نظر سیاسی هوشیار هستند و شخصی سازی مسائل سیاسی و تعلقات، این marginality را منعکس می کند
[ترجمه گوگل]اکثریت رای دهندگان تنها از لحاظ سیاسی به لحاظ کم اهمیت هستند و شخصی سازی مسائل سیاسی و منافع، این منافع را منعکس می کند

12. And he is a marginally better bowler than Hick even if he's still seeking his first Test wicket.
[ترجمه ترگمان]و او خیلی بهتر از hick است، حتی اگر هنوز دنبال اولین فرصت Test است
[ترجمه گوگل]اگرچه او هنوز به دنبال اولین تست محوطه سازی خود است، اما او به طور حیرت آور بهتر از هیک است

13. Farmgate prices have only increased marginally so far because at present growers are keen to offload middle to lower grade quality.
[ترجمه ترگمان]قیمت Farmgate تا کنون به میزان اندکی افزایش یافته است، زیرا در حال حاضر، پرورش دهندگان در حال انتقال به کیفیت پایین تر از کیفیت بالا هستند
[ترجمه گوگل]قیمت محصولات کشاورزی تنها تا حدی به میزان زیادی افزایش یافته است، زیرا در حال حاضر تولید کنندگان مشتاق هستند تا کیفیت متوسط ​​تا درجه پایین تر را از بین ببرند

14. Bilk has now marginally slowed his playing activities in order to concentrate on a second love-painting.
[ترجمه ترگمان]Bilk اکنون به طور حاشیه ای فعالیت های نوازندگی خود را کاهش داده است تا بر روی دومین نقاشی عشق تمرکز کند
[ترجمه گوگل]Bilk در حال حاضر به طور جزئی فعالیت های بازی خود را به منظور تمرکز بر روی یک عاشقانه دوم، کاهش داده است

15. Predictions for 1993 are only marginally better, hence the emphasis on efficiency and cost reduction will be stronger than ever.
[ترجمه ترگمان]پیش بینی ها برای سال ۱۹۹۳ تنها کمی بهتر هستند در نتیجه تاکید بر بهره وری و کاهش هزینه از همیشه قوی تر خواهد بود
[ترجمه گوگل]پیش بینی ها برای سال 1993 فقط کمیاب تر است، بنابراین تاکید بر بهره وری و کاهش هزینه ها از هر زمان قوی تر خواهد بود

پیشنهاد کاربران

حاشیه ای، کم ( به صورتی که تغییر مهمی ایجاد نکند )

جزنی / اندک

Marginally= slightly اندکی

فقط یکم - در حد کمی

به طور نامحسوسی


کلمات دیگر: