بهبود می یابد، بهتر کردن، اصلاح کردن، بهبودی دادن، پیشرفت کردن، بهبودی یافتن، اصلاحات کردن، تکمیل کردن
improving
انگلیسی به فارسی
انگلیسی به انگلیسی
• making better, enhancing
causing to improve
causing to improve
جملات نمونه
1. the need for improving the visibility of bicycles at night
نیاز به بهتر کردن دیدپذیری دوچرخه ها در شب
2. don't panic, your father is improving
سراسیمه نشو! (حال) پدرت رو به بهبودی است.
3. Management need to explore ways of improving office security.
[ترجمه ترگمان]مدیریت باید راه هایی برای بهبود امنیت اداره را بررسی کند
[ترجمه گوگل]مدیریت باید راه های بهبود امنیت اداری را بیاموزد
[ترجمه گوگل]مدیریت باید راه های بهبود امنیت اداری را بیاموزد
4. Our products aim at improving your English skills.
[ترجمه ترگمان]هدف از محصولات ما بهبود مهارت های انگلیسی است
[ترجمه گوگل]محصولات ما هدف شما در بهبود مهارت های انگلیسی شماست
[ترجمه گوگل]محصولات ما هدف شما در بهبود مهارت های انگلیسی شماست
5. The gloomy weather shows no sign of improving.
[ترجمه ترگمان]هوای تیره نشانه ای از بهبود نیست
[ترجمه گوگل]آب و هوای غم انگیز نشانه ای از پیشرفت را نشان نمی دهد
[ترجمه گوگل]آب و هوای غم انگیز نشانه ای از پیشرفت را نشان نمی دهد
6. Reading is one of the best ways of improving your vocabulary.
[ترجمه ترگمان]مطالعه یکی از بهترین روش ها برای بهبود واژگان شما است
[ترجمه گوگل]خواندن یکی از بهترین راههای بهبود واژگان شماست
[ترجمه گوگل]خواندن یکی از بهترین راههای بهبود واژگان شماست
7. I see no prospect of things improving here.
[ترجمه ترگمان]من هیچ امیدی به اوضاع اینجا نمی بینم
[ترجمه گوگل]من نمیدانم چطور چیزهایی را بهبود میبخشم
[ترجمه گوگل]من نمیدانم چطور چیزهایی را بهبود میبخشم
8. Is there any prospect of the weather improving?
[ترجمه ترگمان]آیا پیش بینی هوا بهتر شده است؟
[ترجمه گوگل]آیا چشم انداز بهبود آب و هوا وجود دارد؟
[ترجمه گوگل]آیا چشم انداز بهبود آب و هوا وجود دارد؟
9. The doctors say she is improving .
[ترجمه ترگمان]دکترها می گویند که او در حال بهبود است
[ترجمه گوگل]پزشکان می گویند او بهبود می یابد
[ترجمه گوگل]پزشکان می گویند او بهبود می یابد
10. The report emphasizes the importance of improving safety standards.
[ترجمه ترگمان]این گزارش بر اهمیت بهبود استانداردهای ایمنی تاکید دارد
[ترجمه گوگل]این گزارش بر اهمیت بهبود استانداردهای ایمنی تاکید دارد
[ترجمه گوگل]این گزارش بر اهمیت بهبود استانداردهای ایمنی تاکید دارد
11. Studying abroad is about so much more than improving your own future. It's also about shaping the future of your countries and of the world we all share.
[ترجمه ترگمان]تحصیل در خارج از کشور بسیار بیشتر از بهبود آینده شماست همچنین در مورد شکل دادن آینده کشورهای خود و جهان است که همه ما در آن سهیم هستیم
[ترجمه گوگل]تحصیل در خارج از کشور خیلی بیشتر از پیشرفت آینده شماست این نیز در مورد شکل دادن به آینده کشورهای خود و جهان ما همه ما به اشتراک گذاشتن
[ترجمه گوگل]تحصیل در خارج از کشور خیلی بیشتر از پیشرفت آینده شماست این نیز در مورد شکل دادن به آینده کشورهای خود و جهان ما همه ما به اشتراک گذاشتن
12. Give so much time to improving yourself that you won't have time to criticize others.
[ترجمه ترگمان]زمان زیادی را صرف بهبود خود کنید که وقت آن را ندارید که دیگران را مورد انتقاد قرار دهید
[ترجمه گوگل]زمان زیادی را برای بهبود خودتان اختصاص دهید که دیگر وقت خود را برای انتقاد از دیگران نخواهید داشت
[ترجمه گوگل]زمان زیادی را برای بهبود خودتان اختصاص دهید که دیگر وقت خود را برای انتقاد از دیگران نخواهید داشت
13. It was trumpeted that the nation's health was improving.
[ترجمه ترگمان]صدا به صدا درآمد که سلامت ملت در حال بهبود است
[ترجمه گوگل]این سرزنش شد که سلامت ملت بهبود یافت
[ترجمه گوگل]این سرزنش شد که سلامت ملت بهبود یافت
14. We need to discuss ways of improving the machinery of government.
[ترجمه ترگمان]ما باید راه های بهبود ماشین آلات دولت را مورد بحث و بررسی قرار دهیم
[ترجمه گوگل]ما باید در مورد راه های بهبود دستگاه های دولتی بحث کنیم
[ترجمه گوگل]ما باید در مورد راه های بهبود دستگاه های دولتی بحث کنیم
15. Her health is improving by leaps and bounds.
[ترجمه ترگمان]تندرستی او با فراز و bounds در حال بهبود است
[ترجمه گوگل]سلامت او با پیشرفت و پیشرفت در حال بهبود است
[ترجمه گوگل]سلامت او با پیشرفت و پیشرفت در حال بهبود است
پیشنهاد کاربران
Getting better
بهبود بخشیدن
بهبود، پیشرفت، بهترسازی، بهسازی، اصلاح
بهبوددهنده، بهترکننده
بهبوددهنده، بهترکننده
بهبود یافتن
[مهندسی عمران] اثر بخشی
Somthig it's get becoming better
کلمات دیگر: