کلمه جو
صفحه اصلی

inventions


بازرگانى : اختراعات

انگلیسی به فارسی

اختراعات، اختراع، ابتکار، خلق


جملات نمونه

1. he has been credited with many inventions
اختراعات زیادی را به او نسبت می دهند.

2. this invention was the result of a marriage of two of his previous inventions
این اختراع زاده ی هم آمیزی دو اختراع پیشین او بود.

پیشنهاد کاربران

ابتکارات

ساخته دسته بشر
خلق شده
ایجاد شده
اختراع شده

( اختراعات )
اختراعات پزشکی=medical inventions


کلمات دیگر: