کلمه جو
صفحه اصلی

civil war


معنی : جنگ داخلی
معانی دیگر : درون جنگ، کارزار شهروندان یک کشور با یکدیگر، شهر جنگی

انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: a war within a nation between opposing political factions or regions.

(2) تعریف: (cap.)The U.S. war (1861-1866) between the Northern states (Union) and the Southern states (Confederacy), which had seceded from the Union because of conflict over states' rights and the practice of slavery.

• war between different factions of the same nation
a civil war is a war which is fought between different groups of people living in the same country.

دیکشنری تخصصی

[زمین شناسی] جنگ داخلی

مترادف و متضاد

جنگ داخلی (اسم)
civil war

جملات نمونه

1. plunged into civil war after the death of the President.
[ترجمه ترگمان]پس از مرگ رئیس جمهور وارد جنگ داخلی شد
[ترجمه گوگل]پس از مرگ رئیس جمهور، به جنگ داخلی غرق شد

2. The awful spectre of civil war looms over the country.
[ترجمه ترگمان]شبح وحشتناک جنگ داخلی در سراسر کشور پدیدار می شود
[ترجمه گوگل]عجیب و غریب ناشی از جنگ داخلی در سراسر کشور

3. This book surveys the events leading to the Civil War.
[ترجمه ترگمان]این کتاب رویدادهایی را که به جنگ داخلی منتهی می شود بررسی می کند
[ترجمه گوگل]این کتاب رویدادهای منجر به جنگ داخلی را بررسی می کند

4. Civil war in the Sudan has been grinding on for nine years.
[ترجمه ترگمان]جنگ داخلی در سودان به مدت نه سال تمام شده است
[ترجمه گوگل]جنگ داخلی در سودان نه سال است

5. I looked the Civil War up in my encyclopedia.
[ترجمه ترگمان]به جنگ داخلی در encyclopedia نگاه کردم
[ترجمه گوگل]جنگ داخلی را در دایره المعارف من نگاه کردم

6. In June the civil war intensified.
[ترجمه ترگمان]در ماه ژوئن جنگ داخلی شدت گرفت
[ترجمه گوگل]در ماه ژوئن، جنگ داخلی تشدید شد

7. The civil war lingered on well into the 1930s.
[ترجمه ترگمان]جنگ داخلی در دهه ۱۹۳۰ باقی ماند
[ترجمه گوگل]جنگ داخلی به دهه 1930 ختم شد

8. I watched a documentary on the Civil War.
[ترجمه ترگمان]من مستندی درباره جنگ داخلی را تماشا کردم
[ترجمه گوگل]من یک فیلم مستند در جنگ داخلی تماشا کردم

9. Ethnic tensions among the republics could lead to civil war.
[ترجمه ترگمان]تنش های قومی در میان این جمهوری می تواند منجر به جنگ داخلی شود
[ترجمه گوگل]تنش های قومی میان جمهوری ها می تواند منجر به جنگ داخلی شود

10. Last night there were dire warnings of civil war.
[ترجمه ترگمان]شب گذشته هشدارهای وخیمی برای جنگ داخلی به وجود آمد
[ترجمه گوگل]شب گذشته هشدارهای شدیدی برای جنگ داخلی وجود داشت

11. The bitter civil war set brother against brother.
[ترجمه ترگمان]جنگ داخلی تلخ برادر را بر سر برادر گذاشت
[ترجمه گوگل]جنگ داخلی تلخ برادر علیه برادر را بر عهده گرفت

12. The Spanish Civil War lasted from 1936 to 193
[ترجمه ترگمان]جنگ داخلی اسپانیا از ۱۹۳۶ تا ۱۹۳ به طول انجامید
[ترجمه گوگل]جنگ داخلی اسپانیا از 1936 تا 193 ادامه داشت

13. The threat of renewed civil war looms ahead.
[ترجمه ترگمان]خطر جنگ داخلی دوباره در پیش رو به رو است
[ترجمه گوگل]تهدید جنگ داخلی تجدید می کند

14. Her husband served during the Civil War as an officer in the White Army.
[ترجمه ترگمان]شوهرش در طول جنگ داخلی به عنوان افسری در ارتش سفید خدمت کرد
[ترجمه گوگل]شوهرش در جنگ داخلی به عنوان افسر ارتش سفید خدمت می کرد

15. The country is haunted by the spectre of civil war.
[ترجمه ترگمان]این کشور شبح جنگ داخلی است
[ترجمه گوگل]این کشور از طنز جنگ داخلی خالی از سکنه است

the Civil War

جنگهای داخلی امریکا


پیشنهاد کاربران

جنگ داخلی

جنگ داخلی a war that is in a country

اختلافات و درگیری داخلی

civil war ( علوم سیاسی و روابط بین الملل )
واژه مصوب: جنگ داخلی
تعریف: جنگ بین دو یا چند بخش یا منطقه از یک کشور


کلمات دیگر: