1. diplomatic advices
گزارش های سیاسی
2. diplomatic corps
کر دیپلماتیک،سفیران و کارمندان ارشد سیاسی (در هر شهر)
3. diplomatic etiquette
آداب (یا نزاکت) دیپلماسی
4. diplomatic service
مستخدمی سیاسی
5. diplomatic techniques for preventing war
روش های سیاست کارانه برای جلوگیری از جنگ
6. diplomatic warfare
مبارزه ی سیاسی
7. diplomatic bag
چمدان یا کیسه ی نامه های سفارتخانه ها
8. diplomatic corps
کر دیپلماتیک،سیاست کاران (همه سفیران و کارمندان سفارتخانه ها در شهر به خصوصی)،هیئت سیاسی
9. diplomatic courier
پیک سیاسی
10. diplomatic service
کارمندان و سیاست کاران وزارت امور خارجه ی هر کشور،خدمت سیاسی
11. a diplomatic expert
کارشناس امور سیاسی
12. a diplomatic group
هیئت سیاسی
13. a diplomatic note from the italian embassy
یادداشت سیاسی سفارت ایتالیا
14. a diplomatic pouch
کیسه ی مراسلات سیاسی
15. the diplomatic recognition of a new country
به رسمیت شناسی سیاسی یک کشور جدید
16. through diplomatic channels
از طرق سیاسی
17. a brilliant diplomatic stroke
کامیابی سیاسی درخشان
18. she hated diplomatic indirections
او از حقه بازی های دیپلماتیک بیزار بود.
19. he tried a diplomatic approach before using strong arm methods
پیش از توسل به روش های قهرآمیز شیوه ی تدبیرمندانه ای را به کار برد.
20. they will reopen diplomatic missions in those countries
سفارت خانه های خود را در آن کشورها بازگشایی خواهند کرد.
21. the peculiar privileges of the diplomatic corps
مصونیت های ویژه ی اعضای سفارت خانه ها
22. southeast asia has now attained a diplomatic personality of its own
اکنون جنوب شرقی آسیا ویژگی سیاسی مخصوص به خود را به دست آورده است.
23. the break in the two country's diplomatic relations
قطع روابط سیاسی دو کشور
24. He reached ministerial level in the Diplomatic Service.
[ترجمه ترگمان]او به سطح وزرا در سرویس دیپلماتیک رسید
[ترجمه گوگل]او در سرویس دیپلماتیک به سطح وزیر رسید
25. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress every day!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه گوگل]آرزو می کنم که بتوانید از فرهنگ لغت حکم آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
26. The British government retaliated by breaking off diplomatic relations.
[ترجمه ترگمان]دولت بریتانیا با شکستن روابط دیپلماتیک تلافی کرد
[ترجمه گوگل]دولت بریتانیا با شکستن روابط دیپلماتیک پاسخ داد
27. They will discuss the possible renewal of diplomatic relations.
[ترجمه ترگمان]آن ها درباره تمدید احتمالی روابط دیپلماتیک بحث و گفتگو خواهند کرد
[ترجمه گوگل]آنها درباره تجدید روابط دیپلماتیک بحث خواهند کرد
28. The two countries terminated diplomatic relations.
[ترجمه ترگمان]دو کشور روابط دیپلماتیک خود را به پایان رساندند
[ترجمه گوگل]دو کشور روابط دیپلماتیک را خاتمه دادند
29. Salisbury sent him on a diplomatic mission to North America.
[ترجمه ترگمان]سالیسبری او را به ماموریتی دیپلماتیک به آمریکای شمالی فرستاد
[ترجمه گوگل]سالیسبوری او را به ماموریت دیپلماتیک به آمریکای شمالی فرستاد