1. Overnight, sorting out the repossession scandal had become the Government's main priority.
[ترجمه ترگمان]یک شبه، دسته بندی رسوایی repossession اولویت اصلی دولت شده بود
[ترجمه گوگل]یک شب، مرتب کردن رسوایی مجدد، اولویت اصلی دولت بود
2. People threatened with repossession because of mortgage debts now make up one in seven of their cases.
[ترجمه ترگمان]مردم به دلیل وام های رهنی که اکنون در هفت مورد از آن ها یکی را تشکیل می دهند با repossession تهدید می شوند
[ترجمه گوگل]در حال حاضر افراد با تهدید مجدد به دلیل بدهی وام مسکن، یکی از هفت مورد از آنها را تشکیل می دهند
3. Tying the process of repossession in yet more knots will make it harder for the market to clear and for house prices to find a floor.
[ترجمه ترگمان]استفاده مجدد از فرآیند of در این حال گره بیشتر برای بازار سخت تر و برای قیمت خانه برای یافتن یک زمین سخت تر خواهد بود
[ترجمه گوگل]با در نظر گرفتن روند بازپرداخت گره های بیشتر، بازار برای روشن شدن قیمت و قیمت خانه برای پیدا کردن یک طبقه سخت تر می شود
4. Repossession rates for sub-prime borrowers were running at 4% in the final three months of 200
[ترجمه ترگمان]نرخ Repossession برای وام گیرندگان sub در سه ماه آخر سال ۲۰۰ به ۴ % رسید
[ترجمه گوگل]نرخ بازخرید برای وام گیرندگان زیرمجموعه در سه ماهه آخر 200 از 4 درصد افزایش یافت
5. Mortgage repossession claims have been steadily rising and are likely to breach 160, 000 this year, second only to 199 in the depths of the last housing crash.
[ترجمه ترگمان]مطالبات وام مسکن وام مسکن به طور پیوسته در حال افزایش بوده و به احتمال زیاد به ۱۶۰ هزار نفر در سال جاری تجاوز خواهد کرد که تنها در اعماق آخرین سانحه مسکن ۱۹۹ نفر خواهد بود
[ترجمه گوگل]ادعای بازپرداخت وام گرفتن به طور پیوسته افزایش یافته است و احتمالا در سال جاری میلادی 160 هزار نفر را تخریب می کند و تنها به 199 نفر در عمق آخرین انفجار مسکونی می رسد
6. Banks filed repossession notices on 8m American homes during 200
[ترجمه ترگمان]بانک ها اخطارهای repossession را در ۸ میلیون خانه آمریکایی در طی ۲۰۰ سال ثبت کردند
[ترجمه گوگل]بانک ها در طی 200 سال اعلامیه های مربوط به بازپرداخت را در خانه های 8 متری آمریکا ثبت کردند
7. Unless repossession forces a sale, homeowners prefer to sit tight when markets are weak.
[ترجمه ترگمان]مگر اینکه repossession به فروش برسد، صاحبخانه ترجیح می دهد که وقتی بازارها ضعیف هستند، سفت بنشینند
[ترجمه گوگل]به استثنای اینکه بازپرداخت فروش را به فروش می رساند، صاحبان خانه ترجیح می دهند که بازار ها ضعیف باشند
8. And how a war for the repossession of that ship had commenced.
[ترجمه ترگمان]و چگونه جنگ را شروع کرده و جنگی را آغاز کرده بود
[ترجمه گوگل]و چطور یک جنگ برای بازخرید این کشتی آغاز شد
9. Hope that interest rates decrease to release mortgage holders threatened with repossession.
[ترجمه ترگمان]امید می رود که نرخ بهره کاهش یابد تا دارندگان وام رهنی با repossession تهدید شوند
[ترجمه گوگل]امیدوارم که نرخ بهره کاهش یابد تا دارنده وام گیرندگان تهدید شود که مجوز دریافت کنند
10. However, the lenders duly offered stop-gap measures designed to alleviate the repossession problem for 199
[ترجمه ترگمان]با این حال، وام دهندگان به موقع تدابیری را برای کاهش تعداد ۱۹۹ لایحه پیشنهادی ارائه کردند
[ترجمه گوگل]با این حال، وام دهندگان به طور مناسب اقدامات تعطیلاتی طراحی شده برای رفع مشکل بازپرداخت 199 را ارائه دادند
11. Intensification of cold allowed the arctic flora and fauna to spread southward; amelioration encouraged repossession of the borderlands by temperate species.
[ترجمه ترگمان]Intensification از سرما به گیاهان و جانوران قطب شمال اجازه داد تا به سوی جنوب گسترش یابند؛ بهبودی repossession را که از طرف گونه معتدل بود تشویق کرد
[ترجمه گوگل]تقویت سرد اجازه داده است که فلور و گیاه آلتیک برای گسترش به جنوب؛ بهبود زراعت مناطق مرزی توسط گونه های معتدل را تشویق می کند
12. The couple's flat in Wandsworth was worth £6000 against a mortgage debt of £8000 when the bank gave notice of repossession.
[ترجمه ترگمان]آپارتمان این زوج در Wandsworth به ارزش ۶۰۰۰ پوند در برابر یک وام مسکن ۸۰۰۰ پوند در زمانی که بانک به of اطلاع داد، به ارزش ۶۰۰۰ پوند رسید
[ترجمه گوگل]آپارتمان زن وشوثورث در برابر وام مسکن 8000 پوند ارزش داشت که بانک آن را مجددا اعلام کرد
13. She warned that family life was increasingly under threat from debt and house repossession.
[ترجمه ترگمان]او هشدار داد که زندگی خانوادگی به طور فزاینده ای تحت تهدید بدهی و repossession قرار دارد
[ترجمه گوگل]او هشدار داد که زندگی خانوادگی به طور فزاینده ای تحت تأثیر بدهی و مجوز خانه قرار می گیرد
14. Developers of the house looks well, he'll send you a notice for repossession .
[ترجمه ترگمان]Developers از خونه به نظر خوب میاد، اون تو را برای repossession میفرسته
[ترجمه گوگل]توسعه دهندگان خانه به نظر می رسد به خوبی، او به شما برای اخذ مجوز برای شما ارسال