1. a portable radio
یک رادیوی قابل حمل
2. I bought my son a portable typewriter.
[ترجمه حسین] من برای پسرم یک ماشین تحریر قابل حمل خریدم
[ترجمه Tahoora] من برای پسرم یک دستگاه تایپ قابل حمل خریدم
[ترجمه ترگمان]من پسرم یه ماشین تحریر قابل حمل خریدم
[ترجمه گوگل]پسر من یک ماشین تحریر قابل حمل را خریدم
3. This portable device enables deaf people to telephone the hospital by typing a message instead of speaking.
[ترجمه ترگمان]این دستگاه قابل حمل، افراد ناشنوا را قادر می سازد که با تایپ کردن یک پیغام به جای صحبت کردن، به بیمارستان تلفن کنند
[ترجمه گوگل]این دستگاه قابل حمل، افراد ناشنوا را قادر می سازد تا به جای صحبت کردن، یک پیام را به بیمارستان بفرستند
4. There was a little portable television switched on behind the bar.
[ترجمه ترگمان]تلویزیون قابل حمل کوچکی پشت بار روشن شد
[ترجمه گوگل]یک تلویزیون کوچک قابل حمل روی پشت نوار وجود داشت
5. The kids are upstairs watching the portable .
[ترجمه ترگمان]بچه ها طبقه بالا هستن و به قابل حمل نگاه می کنن
[ترجمه گوگل]بچه ها از طبقه بالا دیدن قابل حمل هستند
6. He conceived of the first truly portable computer in 196
[ترجمه ترگمان]او اولین کامپیوتر قابل حمل را در سال ۱۹۶ میلادی اختراع کرد
[ترجمه گوگل]او نخستین کامپیوتر قابل حمل را در سال 196 تصور کرد
7. This portable seat folds flat for easy storage.
[ترجمه ترگمان]این روکش صندلی قابل حمل برای نگهداری آسان صاف می شود
[ترجمه گوگل]این صندلی قابل حمل برای نگهداری آسان، صاف است
8. There is a pretty portable pair of steps in one corner of the room.
[ترجمه ترگمان]در گوشه ای از اتاق یک جفت پای قشنگ وجود دارد
[ترجمه گوگل]یک قدم بسیار قابل حمل در یک گوشه اتاق وجود دارد
9. He bellowed information into the mouthpiece of his portable telephone.
[ترجمه ترگمان]او اطلاعات را در گوشی تلفن همراهش فریاد زد
[ترجمه گوگل]او اطلاعات را به انتهای تلفن تلفن همراهش داد
10. Portable computers are good for accessing information while travelling.
[ترجمه ترگمان]کامپیوترهای قابل حمل برای دسترسی به اطلاعات در حین سفر خوب هستند
[ترجمه گوگل]رایانه های قابل حمل برای دسترسی به اطلاعات در حین سفر خوب هستند
11. She traded her roller-skates for Billy's portable radio.
[ترجمه ترگمان]اون اسکیت her رو برای رادیوی قابل حمل \"بیلی\" معاوضه کرد
[ترجمه گوگل]او اسکیت غلتکی خود را برای رادیو قابل حمل بیلی به فروش می رساند
12. The document had been typed on a small portable.
[ترجمه ترگمان]سند روی یک دستگاه قابل حمل کوچک تایپ شده بود
[ترجمه گوگل]سند در یک قابل حمل کوچک تایپ شده است
13. The new portable computers are going like hot cakes.
[ترجمه ترگمان]کامپیوترهای جدید به شکل کیک داغ می روند
[ترجمه گوگل]رایانه های قابل حمل جدید مانند کیک های داغ می مانند
14. I have a portable typewriter.
[ترجمه ترگمان]من یک ماشین تحریر قابل حمل دارم
[ترجمه گوگل]من یک ماشین تحریر قابل حمل دارم