معنی : فشار دهنده، مانع شونده
معانی دیگر : (شخص یا چیز) جلوگیر، بازدار، لگام
restrainer
معنی : فشار دهنده، مانع شونده
معانی دیگر : (شخص یا چیز) جلوگیر، بازدار، لگام
انگلیسی به فارسی
مانع شونده، فشار دهنده
نگهدارنده، مانع شونده، فشار دهنده
انگلیسی به انگلیسی
• one who curbs, hinderer; arrester, one who deprives another person of his liberty; repressor, subduer
اسم ( noun )
• : تعریف: someone or something that restrains.
• مشابه: control
• مشابه: control
دیکشنری تخصصی
[سینما] بازدارنده ها
مترادف و متضاد
فشار دهنده (اسم)
calender, restrainer, squeezer
مانع شونده (اسم)
restrainer, represser, deterrent, disincentive, repressor, inhibitor
جملات نمونه
1. A new type of organic restrainer RC is introduced for separation of pyrite from chalcopyrite .
[ترجمه ترگمان]نوع جدیدی از RC organic برای جداسازی of از chalcopyrite معرفی شده است
[ترجمه گوگل]نوع جدیدی از RC ترانسفورماتور آلی برای جداسازی پریت از کلوپوپییر معرفی شده است
[ترجمه گوگل]نوع جدیدی از RC ترانسفورماتور آلی برای جداسازی پریت از کلوپوپییر معرفی شده است
2. By using orthogonal experimental approach, a new restrainer DY-1 is developed.
[ترجمه ترگمان]با استفاده از روش تجربی متعامد، یک روش جدید DY - ۱ ایجاد می شود
[ترجمه گوگل]با استفاده از رویکرد تجربی متعادل، DY-1 نگهدارنده جدید توسعه یافته است
[ترجمه گوگل]با استفاده از رویکرد تجربی متعادل، DY-1 نگهدارنده جدید توسعه یافته است
3. To reasonably design the girder falling restrainer, the nonlinear seismic response of the restrainer was investigated considering the failure process of the bearings.
[ترجمه ترگمان]برای طراحی منطقی the falling، پاسخ لرزه ای غیر خطی of با در نظر گرفتن فرآیند شکست of مورد بررسی قرار گرفت
[ترجمه گوگل]به منظور منطبق کردن محدودیت سقوط تیرچه، پاسخ لرزه ای غیر خطی نگهدارنده با توجه به روند شکست یاتاقان ها مورد بررسی قرار گرفت
[ترجمه گوگل]به منظور منطبق کردن محدودیت سقوط تیرچه، پاسخ لرزه ای غیر خطی نگهدارنده با توجه به روند شکست یاتاقان ها مورد بررسی قرار گرفت
4. The restrainer should at least afford the weight of the girder.
[ترجمه ترگمان]The حداقل باید وزن of را تقبل کنند
[ترجمه گوگل]استراحتگر باید دست کم وزن خود را از دست بدهد
[ترجمه گوگل]استراحتگر باید دست کم وزن خود را از دست بدهد
5. Characterization is made of two coal dust samples and several types of coal dust restrainer have been developed based on surface behavior of dust particle.
[ترجمه ترگمان]Characterization از دو نمونه گرد و غبار زغال سنگ ساخته شده است و انواع مختلفی از restrainer گرد و غبار زغال سنگ براساس رفتار سطحی ذرات گرد و غبار ایجاد شده اند
[ترجمه گوگل]مشخصه از دو نمونه ذرات گرد و غبار ذغال سنگ ساخته شده است و انواع مختلف ذرات گرد و غبار ذغال سنگ بر اساس رفتار سطح ذرات گرد و غبار ساخته شده است
[ترجمه گوگل]مشخصه از دو نمونه ذرات گرد و غبار ذغال سنگ ساخته شده است و انواع مختلف ذرات گرد و غبار ذغال سنگ بر اساس رفتار سطح ذرات گرد و غبار ساخته شده است
6. Supervises ENs and Nursing Aid's job such as tube feeding; grooming; toileting and usage of body restrainer.
[ترجمه ترگمان]supervises ens و پرستاری پرستاری مانند تغذیه، نظافت، نظافت و استفاده از restrainer بدن
[ترجمه گوگل]نظارت بر EN ها و کار پرستاری مانند تغذیه لوله؛ مراقبت از مو توالت و استفاده از نگهدارنده بدن
[ترجمه گوگل]نظارت بر EN ها و کار پرستاری مانند تغذیه لوله؛ مراقبت از مو توالت و استفاده از نگهدارنده بدن
7. The temperature of olkaline solution and degreasing time were found influencing the adhesion obviously but the amount of restrainer in derusting solution had little effect on adhesion.
[ترجمه ترگمان]دمای محلول olkaline و زمان degreasing در چسبندگی به طور مشخص موثر بودند اما مقدار of در محلول derusting تاثیر کمی بر چسبندگی داشت
[ترجمه گوگل]دمای محلول الکالین و زمان چسبندگی بر روی چسبندگی به طور واضح تاثیر می گذارد، اما مقدار نگهدارنده در محلول ترک خوردن اثر کمی بر روی چسبندگی ندارد
[ترجمه گوگل]دمای محلول الکالین و زمان چسبندگی بر روی چسبندگی به طور واضح تاثیر می گذارد، اما مقدار نگهدارنده در محلول ترک خوردن اثر کمی بر روی چسبندگی ندارد
پیشنهاد کاربران
خویشتن دار
کلمات دیگر: