کلمه جو
صفحه اصلی

out of sync

انگلیسی به انگلیسی

عبارت ( phrase )
(1) تعریف: not happening, working, or moving together; not operating at the same time and rate; not synchronized.

- The tenors and sopranos are out of sync.
[ترجمه ترگمان] The و sopranos از سینک خارج شده اند
[ترجمه گوگل] تنور و سوپرانو هماهنگ نیستند

(2) تعریف: not thinking, feeling, or working in harmony; not in accord or agreement.

- She is out of sync with the rest of the group on what the purpose of this project is.
[ترجمه ترگمان] او با بقیه گروه در مورد آنچه که هدف از این پروژه است هماهنگی ندارد
[ترجمه گوگل] او از هماهنگی با بقیه گروه در مورد اهداف این پروژه خارج است
- We're out of sync when it comes to raising our children.
[ترجمه ترگمان] ما زمانی که نوبت پرورش کودکانمان است، از سینک بیرون می آییم
[ترجمه گوگل] ما در حال هماهنگی در مورد افزایش فرزندانمان هستیم

دیکشنری تخصصی

[سینما] ناهمگاه - ناهمزمانی صدا و تصویر - ناهمزمان - نامنطبق

جملات نمونه

1. Normally, when demand and supply are out of sync, you either increase the supply, or you adjust the price mechanism.
[ترجمه ترگمان]به طور معمول، زمانی که تقاضا و عرضه خارج از سینک هستند، شما یا عرضه را افزایش می دهید و یا مکانیسم قیمت را تنظیم می کنید
[ترجمه گوگل]به طور معمول، زمانی که تقاضا و عرضه از هماهنگی نباشد، شما یا عرضه را افزایش می دهید، یا مکانیسم قیمت را تنظیم می کنید

2. The film's sound - trackis out of sync / not in sync with the picture.
[ترجمه ترگمان]صدای فیلم از سینک خارج می شود \/ یا همگام با تصویر هماهنگ نیست
[ترجمه گوگل]صدای فیلم - از هماهنگی / عدم هماهنگی با تصویر است

3. It's growing out of sync with the rest of service provision and service development, and this has all sorts of spin-offs.
[ترجمه ترگمان]با بقیه خدمات سرویس و توسعه خدمات در حال رشد است، و این همه نوع چرخشی دارد
[ترجمه گوگل]این در حال رشد است با هماهنگی با سایر خدمات ارائه خدمات و خدمات، و این نوعی از spin-offs است

4. At present it's completely out of sync, lots of marvellous programmes thrown at the screen, going by with nobody noticing them.
[ترجمه ترگمان]در حال حاضر کاملا خارج از سینک هستند، بسیاری از برنامه های شگفت انگیز به صفحه نمایش پرتاب می شوند و کسی متوجه آن ها نمی شود
[ترجمه گوگل]در حال حاضر آن کاملا خارج از هماهنگی است، بسیاری از برنامه های شگفت انگیز بر روی صفحه نمایش، رفتن با هیچ کس متوجه آنها نیست

5. Get out of sync as quickly as possible and forget the coins completely.
[ترجمه ترگمان]هر چه سریع تر از سینک بیرون بروید و سکه ها را به طور کامل فراموش کنید
[ترجمه گوگل]از همگام سازی در اسرع وقت خارج شوید و سکه ها را به طور کامل فراموش کنید

6. That takes yourself right out of sync.
[ترجمه ترگمان]این کار شما را از سینک بیرون می کشد
[ترجمه گوگل]که خود را از همگام می کند

7. And still it was out of sync.
[ترجمه ترگمان]و همچنان از سینک بیرون مانده بود
[ترجمه گوگل]و هنوز آن هماهنگ نبود

8. Video and audio go out of sync.
[ترجمه ترگمان]ویدئو و صدا از سینک خارج می شوند
[ترجمه گوگل]ویدیو و صدا خارج از همگام است

9. Fatal error. Message count is out of sync!
[ترجمه ترگمان]خطای مهلک شمارش پیغام از سینک خارج شده است!
[ترجمه گوگل]خطا فاجعه تعداد پیام خارج از همگام است!

10. By then the Julian calendar was out of sync with the seasons by days.
[ترجمه ترگمان]در آن زمان تقویم ژولیان توسط روزها با فصول هماهنگ بود
[ترجمه گوگل]تا آن زمان، تقویم جولیان با هماهنگی با روزهای فصلی نبود

11. If one of them gets out of sync with the other, then you have a problem.
[ترجمه ترگمان]اگر یکی از آن ها با دیگری همگام شود، شما یک مشکل دارید
[ترجمه گوگل]اگر یکی از آنها خارج از هماهنگی با دیگری باشد، پس شما مشکلی دارید

12. Hand wound clocks will slowly drift out of sync with the correct time.
[ترجمه ترگمان]ساعت های زخم دستی به آرامی با زمان صحیح از سینک خارج می شوند
[ترجمه گوگل]ساعت زنگ دار دست به آرامی با زمان هماهنگی رانده می شود

13. For a long time, earth fell out of sync with time within your creation.
[ترجمه ترگمان]برای مدتی طولانی، زمین با زمان در آفرینش شما همگام شد
[ترجمه گوگل]برای مدت زمان طولانی، زمین در زمان ایجاد خود با زمان هماهنگ شد

14. By 1582 the Julian calendar was out of sync with the seasons by several days.
[ترجمه ترگمان]تا ۱۵۸۲، تقویم ژولیان توسط چندین روز با فصول هماهنگ شده بود
[ترجمه گوگل]در سال 1582 میلادی، تقویم جولیان با چندین روز هماهنگ بود

پیشنهاد کاربران

هماهنگ نبودن
همگام نبودن
همگاه نبودن
همزمان نبودن
مطابق نبودن

همگام و هماهنگ نبودن

out - of - sync ( سینما و تلویزیون )
واژه مصوب: ناهمگاهی
تعریف: ناهماهنگی صدا و تصویر


کلمات دیگر: